نقدي بر نظرگاه معرفتي «منز» در كتاب قدرت، سياست و مذهب در ايران عهد تيموري

نوشتار حاضر رويكردِ تفسيري بئاتريس فوربز منز، پژوهش‌گر دوران مغول ـ تيموري، را در كتاب قدرت، سياست و مذهب در ايران عهد تيموري مورد نقد و نظر قرار مي‌دهد. منز در اين كتاب تاريخ عهد شاهرخ، به‌ويژه مناسبات جامعه و حكومت در اين عصر، را با ديدگاه متفاوتي بررسي مي‌‌كند و عرصۀ جديدي را به روي مخاطب مي‌گشايد. در اين جهت، پس از معرفي مختصر فصول كتاب و جايگاه آن در عرصۀ پژوهشي عهد تيموري، نقد مباني معرفتي و چهارچوب نظري مؤلف، كه براساس آن مناسبات جامعه و حكومت در عهد فرمان‌روايي شاهرخ را تفسير كرده است، مورد نقد و بررسي قرار مي‌دهد. نقد مذكور ضمن ارج‌نهادن به نظرگاه نويسندۀ كتاب در گشودن افق‌هاي جديد در تاريخ‌شناسي عهد تيموري و تهييج ذهن مخاطبان براي متفاوت‌ديدن ساختار كلان جامعه و حكومت در عهد جانشيني تيمور، بسط نظرگاه وي و گشودن افق‌هاي ديگري، غير از آن‌چه منز تاريخ عهد شاهرخ را براساس آن تحليل كرده است، در نظر دارد.