عنوان مقاله :
نسبت نقدِ تاريخ با فراتاريخ؛ يك پيشنهاد
پديد آورندگان :
فيّاض انوش ، ابوالحسن دانشگاه اصفهان - گروه تاريخ
كليدواژه :
تاريخ , فراتاريخ , تاريخنويسي , تاريخپژوهي , تمدنپژوهي , فراتاريخانديشي , نقدِ تاريخ
چكيده فارسي :
اين مقاله درپيِ ترسيمِ منطقِ حاكم بر نقدِ تاريخ ازطريق تأمل در رابطه ميان «تاريخ» و «نقدِ تاريخ» است و ابتدا به تبيين اين مدعا ميپردازد كه برخورداري از مبناي نظري ضروريترين اقدام براي هر تاريخدان درجهت نگارش و پژوهش تاريخ است. سپس با عرضه يك پيشنهاد به اين مهم توجه ميدهد كه نقد آثار تاريخي نيز مستلزم دو نكته است: اول، آگاهي ناقد از مبناي نظريِ متني كه درصدد نقد آن است و دوم، برخورداريِ ناقد از يك مبناي نظريِ مشخص. ازآنجاييكه هرگونه مبنايِ نظري به ساحتِ فراتاريخ مربوط ميشود، فوريترين بحث در اين زمينه ايضاح نسبت ميان «نقدِ تاريخ» و «فراتاريخ» است. در اين مقاله، پنج تلقي از واژه تاريخ مبناي ورود به بحث قرار گرفته است كه اولين تلقي (تاريخ بهمثابه وقايع گذشته) مربوط به ساحتِ هستيشناختيِ تاريخ و چهار مورد بعدي (تاريخ بهمثابه تاريخنويسي. تاريخ بهمثابه تاريخپژوهي. تاريخ بهمثابه تمدنپژوهي، و تاريخ بهمثابه فراتاريخانديشي) مربوط به ساحتِ معرفتشناختيِ تاريخ (علم تاريخ) است. بخش اعظم مقاله با تحليلِ ظرفيتهاي سطوحِ مختلفِ معرفتِ تاريخي به تلاش براي ايضاحِ نسبتِ تاريخ و فراتاريخ در هر دام از ساحتهاي تاريخ خواهد پرداخت.رويكرد اتخاذشده در اين مقاله مبتنيبر روش فلسفه تحليليِ تاريخ است، بدين معنا كه كوشش ميشود با تحليلِ (بهمعناي تجزيه) ساحتهاي معرفتيِ واژه تاريخ ظرفيتهاي هر ساحت براي كمك به تبيين مفهوم نقدِ تاريخ برجسته شود.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه انتقادي متون و برنامه هاي علوم انساني
عنوان نشريه :
پژوهشنامه انتقادي متون و برنامه هاي علوم انساني