بكارگيري تعديل انتخاب‌هاي غيربهينه در يك مدل تعادلي با كارگزاران اقتصادي ناهمگن؛ مطالعه موردي: آموزش گزاره‌هاي اسراف تخصيصي و اتلافي

بروز ناهمگني هاي رفتاري و انحراف در تصميم گيري هاي بهينه در تخصيص درآمد و تنظيم رفتارهاي مصرف ـ پس انداز، ضرورت آموزش هاي اسلامي براي تصحيح نقش آفريني هاي كارگزاران اقتصادي را ايجاب مي نمايد. در اين پژوهش، با بكارگيري انتخاب هاي تعديل شده مبتني بر آموزش گزاره هاي اسلامي در خصوص اسراف تخصيصي و اتلافي در يك مدل تعادل داراي كارگزاران اقتصادي ناهمگن برخوردار از ترجيحات جدايي پذير و حل رابطه بلمن ـ ژاكوبي ـ هميلتون در چارچوب تئوري كنترل بهينه، احتمال بقاي كارگزاران اقتصادي و همچنين ميزان تاثيرگذاري آگاهي و آموزش اسلامي بر تعديل رفتارهاي غيربهينه مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج نشان مي دهد كه در صورتي كه باورهاي تخصيص بين زماني بهينه و رفتارهاي غيرمسرفانه، مبناي رفتار كارگزاران اقتصادي مسلمان قرار گيرد، اين نوع از كارگزاران در بلندمدت غالب بوده و بقا خواهند داشت. همچنين پس از تعديل آموزش و آگاهي به مفاهيم اسلامي، به طور متوسط 20 درصد از افراد (مازاد بر درصد افراد داراي رفتار بهينه)، تمايل به اصلاح رفتار خواهند داشت و ميزان بقا از 72.25 درصد به 92.25 درصد افزايش خواهد يافت.