عنوان مقاله :
بررسي زوايايي مبهم از شخصيّت سلطان سنجر بر مبناي متون كهن ادبي و تاريخي
پديد آورندگان :
اميري ، ليلا دانشگاه شيراز , اميري ، سهيلا دانشگاه شيراز
كليدواژه :
سلجوقيان , شخصيت سلطان سنجر , متون ادبي و تاريخي , انوري ابيوردي , امير معزّي , اديب صابر
چكيده فارسي :
پادشاهان به عنوان يكي از چهره هاي شاخص در عرصه سياست، بسيار توسط شاعران مدّاح درباري ستايش شده اند؛ امّا آيا در وراي اين چهره محبوب و آرماني در قصايد مدحي، چهره اي معمولي و يا حتّي منفور و نامحبوب وجود داشته است يا خير؟ پژوهش حاضر بر آن است تا به روش تحقيق كيفي، از نوع تحليلي ـ توصيفي و به شيوه متن پژوهي، زوايايي ناشناخته و مبهم از شخصيت سلطان سنجر را بر مبناي متون كهنِ تاريخي و ادبي همچون چهارمقاله، تاريخ جهانگشا، سلجوق نامه، راحه الصدور و ديوان هاي انوري، سنايي، امير معزّي، عبدالواسع جبلي و سوزني سمرقندي واكاوي كند. يافته ها نشان مي دهد با وجود اين كه سلطان سنجر در كنار سلطان محمود غزنوي به عنوان يكي از مقتدرترين و عادل ترين پادشاهان ايران معروف شده است، بايد گفت او شخصيتي خاكستري داشته است؛ نه كاملاً مثبت و نه كاملاً منفي؛ نه انوشيروان دوران بوده است و نه ضحّاك زمان. در سيماي آرماني سنجر، ويژگي هاي مثبتي همچون شاعرنوازي و كشورگشايي جلوه گر است و عبدالواسع جبلي، انوري و سوزني سمرقندي، او را با اغراق شاعرانه ستايش كرده اند و در چهره منفي و ناخوشايندش، امير معزّي را هر چند ناخواسته هدف تير قرار داده، از شاعري اديب صابر نام در جهت مقاصد سياسي استفاده ابزاري كرده و حتي محمّد غزالي نامه اي گلايه آميز از اوضاع پريشان عصر و وضع رقّت بار مردم به او نوشته است.