شماره ركورد :
1185589
عنوان مقاله :
رقص سماع
پديد آورندگان :
تقوايي، سعيد فاقد وابستگي سازماني
تعداد صفحه :
3
از صفحه :
3
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
5
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
فاقد كليدواژه
چكيده فارسي :
اكنون “صنعت تاير ايران” ششمين دهه‌ي فعاليت خود را دنبال مي‌كند و در اين رهگذر، فراز و فرودهايي را پيموده و به‌طورمسلم تا رسيدن به سر منزل مقصود، راهي طولاني در پيش دارد. براي اين‌كه صنعت تاير به مقياس‌هاي توليدي قابل انطباق با استانداردهاي جهاني برسد و اين‌كه آوازه‌ي برندهايش از مرزهاي جغرافيايي كشور عبور كند و به مفهوم واقعيِ كلمه‌، توليد ناب در كلاس جهاني داشته باشد؛ به‌طور قطع نيازمند تفكر ويژه‌ي سياست‌گذاران عرصه‌ي صنعت و مديران صنعت تاير كشور در كلاس جهاني‌ست. اگر امروز شركت بريجستون ژاپن با فروش بالغ‌بر 24 ميليارد دلار به غول توليد تاير در دنيا تبديل شده و بالغ بر 18 واحد توليدي در سرتاسر دنيا دارد، به‌طور قطع اين مهم، به‌دست آمده از تلاش شبانه‌روزي مديران و كارشناسان ژاپن و هم‌چنين سياست‌گذاري‌هاي درست در فضاي كسب‌وكار در اين كشور و صدالبته نگاه برون‌گرا و صادرات محور بوده است. چند شب پيش مديركل صندوق ضمانت صادرات، در برنامه‌اي تلويزيوني در مورد مانع‌هاي پيش‌رويِ صادرات صحبت كرد و مهم‌ترين مانع پيش‌رويِ صادرات -كه بسيار زيرساختي‌ست را نگاه درون‌گراي توليد در كشور برشمرد و عنوان كرد: توليد در كشور از زماني كه شكل گرفته براساس تأمين نياز داخل بوده و نگاه‌هاي توليديِ صادرات محور و پركشيده از مرزهاي جغرافيايي، كم‌تر به چشم مي‌خورند؛ به‌گونه‌اي كه شركت‌هايي كه سالانه بالاي صدميليون دلار در سال داراي صادرات هستند را بسيار ناچيز برشمردند. بنده در سخنراني همايش ملي صنعت لاستيك در سال 1395، مهم‌ترين عامل‌ مانع‌هاي صادرات در صنعت تاير را در چهار شاخص زير خلاصه كردم: الف- درون‌گرا بودن صنعت تاير ايران، ب- توجه كافي نداشتن به آيين‌نامه‌ها و استانداردها و نُرم‌هاي جهاني (در مفهوم‌هايي مانند: مقياس توليد، قيمت تمام شده، كيفيت، بهره‌وري نيروي انساني و ...)، ج- سياست‌گذاري‌هاي مقطعي و جزيره‌اي عوامل ذي‌ربط‌ها در بخش فضاي كسب‌وكار در كشور، د- عدم تكامل زنجيره‌ي ارزش تاير به‌ويژه در بخش پايين‌دستي (مواداوليه، دستگاه‌ها و خدمات فني و مهندسي موردنياز). ريشه‌يابي درون‌گرا بودن صنعت، به‌ويژه صنعت تاير و راه‌هاي برون رفت از آن، امري مهم و البته بسيار تخصصي‌ست كه بحث‌ها و تحليل‌هاي زيادي‌ نياز دارد و لازم‌ست جمعي از مسؤولان و متخصصان و متفكران بخش صنعت تاير به واكاوي اين امر بپردازند و به‌طورقطع جلسه‌ي هم‌انديشيِ متفاوتي مي‌طلبد كه البته همين‌جا اعلام مي‌كنم كه شركت مهندسي و تحقيقات صنايع لاستيك، آمادگي ميزباني اين عزيزان را با محوريت موضوع دارد و ان‌شاءا لله به‌زودي در قالب جلسه‌هاي هم‌انديشي به اين موضوعِ مهم مي‌پردازد. در مورد لزوم انطباق با آيين‌نامه‌ها و استانداردها، ويژه‌نامه‌اي با‌عنوان “ويژه‌نامه‌ي استانداردهاي نوين تاير-نشريه‌ي صنعت لاستيك ايران، شماره‌ي 91” توسط شركت مهندسي به چاپ رسيده است كه در آن نظرهاي ارزشمند متخصصان اين عرصه به اطلاع علاقه‌مندان صنعت تاير و مسؤولان كشور رسانده شده است. يكي از چالش‌هاي حاكميتي، مبحث سياست‌گذاري‌هاي صادرات‌گريز است كه گاهي مسير كسب‌وكار را قفل مي‌كند و متأسفانه در بسياري موارد كاري از دست فعالان اين صنعت برنمي‌آيد. اين موضوع كه با يك نامه‌ي دستوري، صادرات تاير در مقطعي ممنوع اعلام مي‌شود؛ آب سردي‌ست كه تن نحيف توليدكننده‌اي كه سال‌ها آجر به آجر زيرساخت‌هاي صادراتي خود را چيده، به‌شدت مي‌آزارد. به‌طورقطع بايد اين سختي‌ها را تحمل كرد تا اين فضا، نهادينه شود و توليد‌كننده‌ي صادرات‌محور، بتواند با پشتوانه ملي در فضاي كسب‌وكار بين‌المللي، رقص سماع كند. اما بحث اصلي من در اين نوشتار، زنجيره‌ي ارزش تاير در بخش تأمين است كه به‌دليل اهميت موضوع، انگيزه‌اي براي تدوين اين ويژه‌نامه شد. متأسفانه صنايع داخلي‌اي كه توليدكننده‌ي مواداوليه براي صنعت تاير هستند، سير تعالي مناسبي در راستاي الزام‌ها و آيين‌نامه‌ها و استانداردهاي مرتبط با صنعت تاير نداشته‌اند. در بخش الاستومرهاي مصنوعي كه به‌وسيله‌ي شركت‌هاي بزرگ پتروشيميايي داخل كشور توليد و عرضه مي‌شوند، كم‌ترين تغييرات فناورانه از بدو توليد تاكنون صورت پذيرفته و صنعت تاير نتوانسته (و شايد نخواسته) كه همگرايي مؤثري با آنان انجام دهد. امروزه خودروسازان، پايشان را در يك كفش كرده‌اند كه استانداردهاي 85 گانه‌ي خودرو (كه 5 مورد آن به تاير برمي‌گردد) بايد توسط تايرسازان رعايت شود، اما كمتر تايرسازي را مي‌توان يافت كه از صنايع پايين‌دستي خود انتظار همگرايي و اعمال الزام‌هاي فراورده را در مواداوليه‌ي توليدي آن شركت داشته باشد. اگر بپذيريم كه بخش مهمي از كاهش مقاومت غلتشي كه از الزام‌هاي E-Mark و برچسب تاير است، بر عهده‌ي مواداوليه‌اي مانند SBR ،PBR است؛ چگونه مي‌توان با سطح فناوري 60 سال پيش SBR امولسيون (E-SBR) و BCR توليدشده با كاتاليست كبالتي، به سطح‌هاي مناسب مقاومت غلتشيِ مورد تقاضاي خودروسازان و منطبق با الزام‌هاي مرحله‌ي دومِ E-Mark دست يافت؟ اين موردها قابل تعميم به ساير مواداوليه‌ي ساخت داخل، مانند انواع دوده‌ها، نخ تاير، اكسيد‌روي و ... نيز است. بدون هرگونه تعارف بايد بپذيريم كه صنايع پايين‌دستيِ توليد مواد‌اوليه‌ي صنعت تاير، تكامل لازم را طي نكرده‌اند و اين مواد توليدي، براي توليد تاير در كلاس جهاني مناسب نيست كه البته اين امر به درون‌گرا بودن اين صنايع مربوط است و قدر مسلم صنعت تاير در اين مورد بي‌تقصير نيست. بدين معني كه شركت پتروشيمي همواره E-SBR خود را با سطح فناوري نسل قديم توليد كرده و مي‌دانسته و مي‌داند كه مشتري پروپا قرصي به‌نام صنعت تاير دارد كه در صف خريد ايستاده و هيچ‌گاه ضرورتي براي تغيير در خود احساس نمي‌كند. توليدكنندگانِ الاستومرهاي مصنوعي به‌خوبي مي‌دانند كه ديوار بلندي به‌نام ساخت داخل وجود دارد كه دسترسي به واردات اين مواد در پيش روي تايرسازان موجود نيست و به‌عبارتي متكي به شعار "همين كه هست" هستند. به‌واقع چه زماني و چگونه از شركت‌هاي توليدكننده‌ي مواداوليه خواسته‌ايم كه به الزام‌هاي نوين و متعالي ما توجه كنند؟ آيا به اندازه‌اي كه خودروسازان در اين راه عزم جدي دارند و به قولي مو را از ماست تاير مي‌كشند؛ ما تايرسازها، چنين نگاهي به سوي تأمين‌كنندگان مواداوليه‌مان داريم؟ راه‌كارهاي وارد شدن به چنين چالشي چيست؟ تا چه زمان بايد روغن‌هاي فراينديِ سرشار از مواد سرطان‌زاي آروماتيك چند هسته‌اي (PCA) را از شركت‌هاي روغن‌ساز داخلي بخريم و صدايمان در نيايد؟ آيا وقت آن نرسيده است كه تحولي در توليد مواداوليه‌ي صنعت تاير، همسو با الزام‌هاي تاير در كلاس جهاني در كشور پديد آيد؟ آيا به درجه‌اي از تكامل نرسيده‌ايم كه هم‌افزاييِ توان دانشگاه‌ها و مركزهاي پژوهشي و شركت‌هاي دانش‌بنيان (كه اين روزها در رقم بالغ‌بر شش‌هزار شركت رسيده‌اند) با نيازهاي شركت‌هاي تايرسازي بتوانند در مسير رفع دشواري‌هاي موجود برآيد؟ به نظر من براي توليد در كلاس جهاني بايد صنايع توليدكننده‌ي مواد اوليه نيز همراه و همگام در كلاس جهاني، توليد كنند و ناگزير بايد پيشتاز آنان باشيم و آنان را به‌دنبال خود بياوريم. در بخش دستگاه‌ها و سخت‌افزارهاي توليدي، اقدام‌هاي مؤثري در سال‌هاي پس از انقلاب صورت پذيرفته است، ولي به‌طورقطع كافي نيست. البته كه برخي سازندگان ماشين‌آلات صنعتي تاير، دل پُر دردي از تعامل نامناسب با تايرسازان دارند؛ و با اين وجود مسير توسعه‌ي خود را به سختي طي مي‌كنند. به‌راستي صنايع توليد‌كننده‌ي دستگاه‌ها و ماشين‌آلات و سخت‌افزار توليد، به‌عنوان صنعت پشتيبان صنعت تاير، در گيرودارِ توليد در كلاس جهانيِ تاير، چه نمره‌اي به خود مي‌دهند؟ چه دشواري‌هايي بر سر اين راهِ ناهموار دارند؟ فرصت‌ها و تهديداتشان چيست؟ و پرسش‌هايي از اين گونه موردها. در ويژه‌نامه‌ي پيش‌رو، تلاش كرده‌ايم كه با انعكاس نقطه‌نظر افرادي ‌كه در بخش زنجيره‌ي ارزش تاير، دستي بر آتش دارند؛ به واكاوي موضوع‌هاي اشاره‌شده بپردازيم. به‌طور يقين فضاي چند ده صفحه‌اي اين شماره‌ي نشريه‌ي صنعت لاستيك، براي طرح و انعكاس نظرهاي تمامي صاحبان فكر در اين مورد كافي نيست، اما ما با جان‌ودل، شنوا و منعكس‌كننده‌ي تفكرهاي متعالي تمامي عزيزان در مورد موضوع طرح‌شده در فضاها و مكان‌هاي ديگر هستيم.
سال انتشار :
1398
عنوان نشريه :
صنعت لاستيك ايران
فايل PDF :
8230546
لينک به اين مدرک :
بازگشت