آغاز يا پايان نبرد در منطقه

منطقه خاورميانه دوران گذار بسيار حساسي را م يپيمايد كه آينده آن را در هاله اي از ابهام فرو برده است. پيش بيني روند آتي تحولات در اين منطقه چنان مهم است كه بسياري را در جهان به خود مشغول ساخته است. ترسيم كي نما از آينده منطقه جز از طريق نگاه به گذشته و همچنين ارزيابي موازنه كنوني قوا در آن ميسر نخواهد بود. براي وعده بالفور در ) 1917 ( كه مبناي تاسيس اسرا ييل است، اساسا هدفي دومنظوره تعريف شده بود؛ كيي كوچ دادن يهوديان از اروپا و رهايي از شرشان و ديگري ايجاد پايگاهي متحد غرب در منطقه خاورميانه كه براي درگيري طولاني مدت با اعراب و مسلمانان شكل م يگرفت. كندوكاوي در مناسبات بي نالملل نشان مي دهد كه منطقه خاورميانه سياسي ترين نقطه جهان است كه تحولات آن تاثير مستقيمي بر تحولات جهاني داشته و دارد. به همين دليل شايد به اصلي ترين صحنه منازعه بي نالملل مبدل شده است؛ افزون بر قدرت هاي اول جهاني قدرت هاي درجه دو نيز درصددند تا در آن براي خود موقعيتي دس توپا كنند. منازعه سنگين جهاني، منطقه را با وضعيت بسيار دشواري مواجه كرده است كه پيش بيني آينده را باز هم دشوارتر مي كند. در اين ميان نيروهاي داخلي نيز روند پر اف توخيزي را طي مي كنند كه شاهد صعود برخي جريان ها و افول برخي ديگرهستيم. در ادامه تحقيق مناسب است به عوامل قوت متحدان ايران و همچنين وضعيت كنوني متحدان غرب و آمر كيا و نقش ديگر قدر تهاي جهاني در آن پرداخته شود تا بتوان در پرتو آن فهم مناسب تري از آينده ب هدست آورد. نگاهي به برآمدن نيروهاي غيردولتي كه اينك نقش انكارناپذيري يافته اند نيز ضروري است. در پايان با استناد به رو كيرد نيروهاي موثر منطقه اي و جهاني به اين نتيجه رسيده ايم كه چالش هاي كنوني منطقه لااقل براي چند سال ادامه خواهد داشت؛ اما بعيد است در موازنه كنوني قوا تغ يير زيادي حاصل شود.