عنوان مقاله :
رويكرد تطبيقي سياست خارجي امريكا در قبال برنامه هستهاي ايران و كرهشمالي
عنوان به زبان ديگر :
US policy toward Iran and North Korea's nuclear program; a comparative approach
پديد آورندگان :
دارابي، گلتاب دانشگاه علامه طباطبائي , طباطبايي، محمد دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
برنامۀ هستهاي ايران و كرهشمالي , تعامل , تحريم , تهديد , عوامل سيستمي و داخلي
چكيده فارسي :
امريكا از اوايل دهۀ 90 ميلادي تاكنون، تلاش بسياري براي مقابله با برنامۀ هستهاي ايران و كرهشمالي انجام داده است. در اين پژوهش با استفاده از روش اسنادي و با رويكردي تطبيقي ابعاد ديپلماتيك، اقتصادي و نظامي سياست امريكا در مواجهه با برنامۀ هستهاي ايران و كرهشمالي بررسي شده است. نتايج به دست آمده حاكي از آن است كه بهرغم تفاوت اهداف اين دو كشور در پيگيري برنامۀ هستهاي، ايران نسبت به كرهشمالي بيشتر تحت فشار سياسي- اقتصادي و تهديد نظامي قرار گرفته است. در اين مدت، همۀ دولتهاي دموكرات و جمهوريخواه رويكرد تعاملي با كرهشمالي را به صورت دو و چندجانبه آزمودهاند، در حالي كه اين رويكرد در قبال ايران، كمتر مورد توجه قرار گرفته است. توافق ناشي از تعامل (برجام) نيز مدت كوتاهي بعد از حصول، دوام نياورد و آمريكا از آن خارج شد. تحريم و تشديد فشار اقتصادي عليه ايران در چارچوب كمپين فشار حداكثري دولت ترامپ خيلي زود بخشهاي مهم اقتصاد ايران را در برگرفت. در حوزۀ نظامي اگرچه دو كشور همواره در معرض تهديد به حملۀ نظامي بودهاند، اما اين گزينه در خصوص ايران بيشتر مورد توجه سياستمداران و نخبگان فكري امريكا بوده است. براي بررسي چرايي اين موضوع از نظريۀ رئاليسم نئوكلاسيك استفاده شد كه بر اساس آن گزينههاي منتخب در قبال ايران و كرهشمالي تحت تأثير عوامل سيستمي و داخلي قرار دارد. علاوه بر منافع قدرتهاي جهاني (چين و روسيه)، منافع متحدان منطقهاي امريكا در شمال شرق و جنوب غربي آسيا هم از عوامل مهم سيستمي تأثيرگذار بر سياست واشنگتن در خصوص برنامۀ هستهاي ايران و كرهشمالي است. در حالي كه ژاپن و كرهجنوبي اغلب خواستار مذاكره و تعامل براي حل معضل هستهاي كرهشمالي هستند؛ متحدان عرب و صهيونيستي امريكا تشديد فشار عليه ايران و حتي استفاده از زور را پيشنهاد دادهاند. از سوي ديگر هرچند كرهشمالي ميتواند كرانۀ غربي امريكا را هدف قرار دهد، اما امريكاييها تصور ميكنند كرهشمالي احتمالاً به دليل ايجاد توازن استراتژيك با آمريكا در واكنش به اقدام تهاجمي امريكا و متحدان آن، به خاك امريكا حمله خواهد كرد. امريكاييها ايدئولوژي جمهوري اسلامي را دشمن تلقي ميكنند بر اين باورند كه پيشرفت هستهاي، احتمال دستيابي ايران به سلاح هستهاي را افزايش ميدهد و در نتيجه منافع امريكا در منطقه و حتي جهان به خطر ميافتد. نتيجۀ حاصل از عوامل سيستمي و داخلي، تشديد فشار عليه ايران و كاهش فشار عليه كرهشمالي است.
چكيده لاتين :
Diplomacy, sanctions, and threats of force have been United States policy, in contrast to Iran's and North Korea's nuclear programs since the early 1990s. This study using a documentary based and comparative approach to examine these dimensions of US policy. Despite the differences between the two countries in pursuing a nuclear program, Iran is under greater pressure than North Korea. Based on the theory of neoclassical realism, selected options for Iran and North Korea are influenced by systemic factors and internal factors. In addition to the interests of world powers (China and Russia), the interests of US regional allies in Northeast and Southwest Asia are important factors influencing Washington's policy on Iran and North Korea's nuclear program. Domestic factors also play an important role in explaining US policy; North Korea is capable of targeting US soil, but US officials believe North Korea will attack in response to the US and allied offensive. Americans see the ideology of the Islamic Republic as an enemy, and they think nuclear development, Increases the likelihood of an Iranian nuclear bomb, That would threaten US interests in the region and even in the world. Another point is that the Arab and Israeli lobbies are working to influence Congress to oppose any engagement with Iran. As a consequence of systemic and internal factors, the pressure on Iran is increasing and it is being reduced against North Korea.