تبيين ناسازگاري‌هاي هستي‌شناسانه نوخاسته‌گرايي و فيزيكاليسم؛ و پيشنهاد يك موضع جديد نوخاسته‌گرايانه

در اين مقاله نخست، فيزيكاليسم، بر اساس پيشنهاد ديويد لويس، و از طريق به كاربردن مفهوم فرارويدادگي تعريف مي‌گردد. پس از آن، توضيح داده مي‌شود كه از ميان ديدگاه‌هاي متنوع نوخاسته‌گرايانه، تعداد معدودي را مي‌توان برگزيد كه با تعريف مدنظر از فيزيكاليسم، ناسازگاري هستي‌شناسانه داشته باشند. در اين راستا، ديدگاه نوخاستگي جوهري، بر اساس آراي هاسكر، لو و تونر، و ديدگاه نوخاستگي علّي بر اساس آراي اوكانر و ونگ، تقرير شده و ناسازگاري آن‌ها با فيزيكاليسم، تبيين مي‌گردد. در ادامه، نسبت ميان هر كدام از اين ديدگاه‌هاي منتخب نوخاسته‌گرايانه، با يكديگر و با فيزيكاليسم و دوگانه‌گرايي دكارتي، سنجيده مي‌شود. در انتها، بر اساس تحليل متافيزيكي انجام شده، پيشنهادي اوليه از يك موضع نوخاسته‌گرايانه جديد ارائه مي‌شود كه از حيث هستي‌شناختي، طرحي از اساس متفاوت با فيزيكاليسم محسوب نمي‌شود اما در عين حال، با آن ناسازگار است. هم‌چنين توضيح داده مي‌شود كه عدم تمايز اين پيشنهاد با فيزيكاليسم از حيث طرح كلي هستي‌شناختي، مزيت آن نسبت به ديدگاه‌هاي نوخاسته‌گرايانه بررسي شده در اين مقاله محسوب مي‌گردد.