عنوان مقاله :
درهم تنيدگي ناتوراليسم و «نيست انگاري» (نيهيليسم) در آثار داستاني صادق چوبك
عنوان به زبان ديگر :
The confluence of Naturalism and “Nihilism” in Sadegh Choubak's Fictional Works
پديد آورندگان :
سرانجام، امين دانشگاه سلمان فارسي كازرون , دشتي، محمد دانشگاه سلمان فارسي كازرون , محمّدي، محتشم دانشگاه سلمان فارسي كازرون
كليدواژه :
نيست انگاري , نيهيليسم , ناتوراليسم , صادق چوبك
چكيده فارسي :
نيست انگاري (نيهيليسم)، نفي بخشي و گاهي همه زندگي است. اين انديشه از دوران باستان نمود داشته و در قرون وسطي نيز پديدار شده است؛ اما در دوران جديد، سرو سامان ديگري يافته است. نيچه، كافكا و شاگردان اميل زولا در مكتب ناتوراليسم، زمينه آن را فراهم كردند. در ناتوراليسم فلسفي و ادبي امروز ، ويژگي هايي هست كه با پاره اي از مولفه ها و ديدگاه هاي نيست انگارانه همپوشاني دارند. داستان هاي چوبك، از آميزه ها و آموزه هاي ناتوراليستي سرشارند؛ ناتوراليسمي كه به نيست انگاري منفعلانه در انديشه و بينش چوبك منتهي شده است؛ آن چنان كه به نفي جامعه و زندگي مي پردازد و هيچ گزينه اي براي برون رفت از آن دايره حيرت و بن بست و سرگرداني ارايه نمي كند. پرسش قابل طرح در كار صادق چوبك اين است كه آيا درهم آميختن اين جهات منفعل ناتوراليستي با برخي رويكردهاي نيهيليستي، نويسنده و خواننده را در مقام تماشاچي نگاه مي دارد؟ اين مقاله كوششي است براي بازنماياندن اين در هم تنيدگي كه گاه تشخيص اين دو - ناتوراليسم و نيهيليسم- را در آثار چوبك دشوار مي كند. ناتوراليسم، اگرچه در برخي جهات منفعل عمل مي كند، لزوما پوچ گرا نيست. پس دو محور جبرگرايي كه به بي عملي و پوچي منجر مي شود و اخلاق ستيزي، دو بستر براي منتهي شدن ناتوراليسم به نيهيليسم هستند. بر اساس اين تفاصيل، دو محور از ناتوراليسم با ده محور از نيهيليسم؛ شكاكيت، بدبيني، پوچي و بيهودگي، مرگ انديشي، جبرگرايي، ياس، ماده گرايي، اخلاق ستيزي، دم غنيمت شمردن، از خودبيگانگي، امكان درهم شدن و تنيده شدن دارند.
چكيده لاتين :
Nihilism is the denial and sometimes the whole of life. This idea dates back to ancient times and emerged in the Middle Ages, but it has been reorganized in modern times.
Nietzsche, Kafka, and Emil Zola's students at the School of Naturalism paved the way. In
today's philosophical and literary naturalism, there are features that overlap with some of
the non-authoritarian components and perspectives. Choubak's stories are full of
naturalistic mixes and teachings. Naturalism, which has led to a passive inhumanity in
Chubak's thought and vision, as it negates society and life, it offers no choice but to go out
of this circle of astonishment and confusion. Although naturalism is passive in some
respects, it is not necessarily absurd. The question that arises in Sadegh Choubak's work is
whether to combine these passive naturalistic aspects with some nihilistic approaches that
keep the writer and the reader as spectators. This article is an attempt to represent this
intertwining that is sometimes difficult to discern between the two - naturalism and nihilism - in Chubak's works.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه ادبيات داستاني