عنوان مقاله :
تحليل روايتشناختي جايگاه تَن در نقاشي قهوهخانهاي دوره قاجار با تمركز بر رابطه خود و ديگري (نمونه مطالعاتي: نبرد كربلا)
پديد آورندگان :
افتخاري يكتا ، شراره دانشگاه هنر اسلامي تبريز - دانشكده هنرهاي صناعي , محمدزاده ، مهدي دانشگاه هنر اسلامي تبريز - دانشكده هنرهاي صناعي
كليدواژه :
تن ـ خود , تن ـ ديگري , روايتشناسي , نقاشي قهوهخانهاي
چكيده فارسي :
نقاشي قهوهخانهاي در اواخر دوره قاجار براساس مضامين و روايتهاي مذهبي، رزمي و بزمي با تأسي از ادبيات ديني و ملي شكل گرفت. در چنين عرصهاي، راه براي جايگاه و مفهوم تازهاي از بدن نيز گشوده ميشود. از اين رو در پژوهش حاضر، با هدف بهرهگيري از تن ـ روايت (تن كنشگري كه به روايت تبديل شده است) در رويكرد نشانهمعناشناسي روايي مكتب پاريس، به بررسي نوع كاركرد و تعريف تنهاي روايي در نقاشي قهوهخانهاي متأثر از مضامين مذهبي پرداخته شده است. تن ـ روايت در هر نظام گفتماني روايي مبتني بر اصل تقابلها ميان دو تنِ كنشگر و شُوشگر است كه همسو با مفهوم خود/ ديگري معنا توليد ميكند. بدين ترتيب، مسئله پژوهش نحوه مواجهه تنِ خود با تنِ ديگري در پيوستاري با عملكرد بدن در نقاشي روايي قهوهخانهاي است؛ به اين صورت كه تن كنشگر در مواجهه با تن شُوشگر چه نوع تعامل و گفتماني را برقرار ميسازد و دربرابر هجوم تن شُوشگر چه عملكردي نشان ميدهد. روش تحقيق توصيفي ـ تحليلي است. مطابق الگوي نظري پژوهش، مفهوم تن در روايتهاي مذهبي نقاشي قهوهخانهاي بازنمودي از تقابل فرهنگ با «نَه ـ فرهنگ» است كه امكان معناسازي متعددي را فراهم ميكند. تن كنشگر (حضرت عباس) تن جمعي بهنمايندگي از كل كنشگران است كه بهمثابه تن فرهنگي در مواجهه با تن شُوشگر در فرهنگ ديگري، مقاومت به خرج ميدهد و درجهت صيانت هويت ديني ـ ملي، تن ديگري را طرد كرده، از آن دوري ميگزيند.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي