كليدواژه :
تحليل بازي قدرت , جامعه شناسي ادبيات روايتي , روايت , كشمكش و گفتوگو و ماجرا , گرايش فرهنگي روايت , مطالعات متنمحور , نقد فرهنگي روايت
چكيده فارسي :
موضوع پژوهش حاضر ظرفيت شناسي نقد فرهنگي روايت و هدف آن كمك به كاربرد بيشتر ادبيات روايتي بهمنظور استفاده از ظرفيت هاي آن در نقد فرهنگي است. نقد فرهنگي اهداف متعددي دارد؛ ازجمله اينكه مي خواهد پروژه اي براي كاربردي كردن ادبيات روايتي در جامعۀ مدرن كه به متون ادبي علاقه چنداني ندارد، باشد. اين چالش فرهنگي بزرگي است كه پژوهشگران ادبيات و مطالعات فرهنگي و روايت شناسي درمورد آن مي انديشند و مي خواهند براي رفع آن راهكارهاي عملي ارائه دهند. در چنين شرايطي، اگر روايت مي خواهد به جامعه راه پيدا كند، بايد ويژگي هاي خاصي داشته باشد. برخي از ويژگي هاي كلي روايت داستانپردازي، زبان نمادين، بازنمايي و ويژگي هاي نشانه شناختي است. اما اين ويژگي هاي كلي موجب قابليت هاي فراوان ديگري هم در روايت مي شود كه آن را به فضاي مناسبي براي نقد فرهنگي تبديل مي كند. گرايش فرهنگي روايت، تحليل بازي قدرت، جامعه شناسي ادبيات روايتي، مطالعات متنمحور، و كشمكش، گفت و گو و ماجرا مؤلفه هاي فرهنگ ساز روايت هستند كه پژوهش حاضر در تحليل ظرفيت هاي نقد فرهنگي آن ها را بررسي مي كند. وجه مشترك همۀ اين مؤلفه ها اين است كه به ارزش هاي انتقادي گفتمان ادبي مي افزايند و از طريق تبديل ادبيات روايتي به فضاي نقد و نو آوري، ظرفيت هاي توليد و نقد فرهنگي روايت را تقويت مي كنند. بنابراين دستاورد پژوهش حاضر اين است كه ظرفيت هاي نقد فرهنگي روايت را تبيين مي كند و از طريق كمك به كاربرد بيشتر ادبيات روايتي، به امكانات نقد فرهنگي و مطالعات فرهنگي مي افزايد.