ارتباط بين مشكلات عاطفي، متغيرهاي جمعيت شناختي و تجربه علائم روان‌پزشكي در دانشجويان دانشگاه كردستان در سال 1397

مقدمه: رابطه عاطفي با جنس مخالف موضوع مهمي در دوران دانشگاه است و اثرات متعدد و متفاوتي بر عملكرد دانشجويان دارد. هدف: هدف اين مطالعه بررسي رابطۀ بين متغيرهاي جمعيت شناختي با مشكلات عاطفي و ديدگاه دانشجويان نسبت به آن بود. روش: مطالعه حاضر مطالعه‌اي توصيفي از نوع پيمايشي بود كه بر روي دانشجويان دانشگاه كردستان در سال ۱۳۹۷ انجام شد. به اين منظور از طريق نمونه‌گيري در دسترس دانشجوياني كه با رضايت شخصي اطلاعات مورد نياز را تكميل نمودند، به‌ عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل مجموعه‌اي پرسش‌هاي مربوط به تجربۀ روابط عاطفي بود. داده‌هاي به‌ دست ‌آمده از طريق نسخۀ بيستم SPSS با استفاده از روش‌هاي آماري خي‌دو و ضريب همبستگي مورد تجزيه ‌و تحليل قرار گرفت. يافته‌ها: در پايان ۴۰۵ نفر از دانشجويان (۱۷۱ دختر و ۲۳۲ پسر، ۲ نامشخص) با ميانگين سني ۲۲ سال و انحراف استاندارد ۳/۴۹ اطلاعات لازم را تكميل كردند. نتايج نشان داد كه روابط عاطفي پديده شايعي است. با اين‌ وجود لزوماً داراي پيامدهاي منفي نيست؛ و علي‌رغم مشكلاتي كه ممكن است براي دانشجويان به بار بياورد آنان ديدگاهي پذيرا نسبت به آن دارند. دو جنس تفاوتي در ميزان مشكلات متعاقب گسست عاطفي تجربه نمي‌كنند و با افزايش سن از ميزان اين تجربيات كاسته مي‌شود. نتيجه‌گيري: روابط عاطفي اگرچه ممكن است به ‌صورت موقت مشكلاتي براي دانشجويان به وجود بياورد؛ اما به نظر مي‌رسد كه بايد به جنبه‌هاي مثبت آن نيز توجه كرد و احتمالاً شبيه نوعي مرحلۀ رشدي است كه بالطبع جنبه‌هاي مثبت و منفي خاص خود را هم ‌زمان با هم داراست.