عنوان مقاله :
معرفت پيشيني در معرفتشناسي معاصر و فلسفه فارابي
پديد آورندگان :
عباس زاده ، مهدي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي - گروه معرفتشناسي
كليدواژه :
معرفتشناسي معاصر , فارابي , معرفت , پيشيني , فطري , بديهي
چكيده فارسي :
معرفت پيشيني اجمالاً معرفت حقايقي است كه از ابتدا فارغ از تجربه و صرفاً به نحو عقلي قابل ادراك هستند. كانت معرفت پيشيني يا ماتقدم را در مقابل معرفت پسيني يا ماتأخر قرار داد و آن را به معرفت مستقل از تجربه تعريف كرد. معرفتشناسان معاصر غربي بر مبناي تعريف كانت، چهار تعريف تكميلي از معرفت پيشيني به دست دادهاند. در كنار اين بحث، مسئله آگاهي فطري به معناي مورد نظر افلاطون، دكارت و برخي ديگر از عقلگرايان در سنّت فلسفي غرب نيز مطرح است. آگاهي فطري بدين معنا، اجمالاً آگاهياي است كه منشأ هستي و وجود آن تجربه نباشد. به باور غالب معرفتشناسان معاصر غربي، آگاهي فطري به اين معنا غير از معرفت پيشيني است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد كه فارابي اگرچه در آثار خويش از معرفت پيشيني صراحتاً سخن نگفته، از معرفت بديهي و مفاهيم مرتبط با آن از قبيل معرفت اوّلي، ضروري، يقيني و... فراوان بحث كرده است. مدعاي نوشتار حاضر، استنباط اين مطلب است كه فارابي به گونهاي از معرفت پيشيني به معناي نخستِ مورد نظر معرفتشناسان معاصر غربي معتقد است؛ او همچنين آگاهي فطري به معناي فوق را آشكارا رد ميكند.