عنوان مقاله :
تحليل نشانههاي مضموني و تصويري در رباعيات خيام و نگارههاي حسين بهزاد
پديد آورندگان :
رجبي ، زينب دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده هنر , زارع زاده ، فهيمه دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده هنر - گروه هنر اسلامي
كليدواژه :
خيام , حسين بهزاد , نگارگري , رباعيات , نشانه مضموني , نشانه تصويري
چكيده فارسي :
روند پيوسته تحولات نگارگري، بيش از آن كه در زمينه سبك و اسلوب مكاتب تصويري سده هاي متمادي ايران اسلامي باشد، همواره، در ارتباط با ادبيات و بهره مندي از مباني زيبايي شناسي و مضامين شعري آن قابل ملاحظه بوده است؛ همچون آثار حسين بهزاد كه در موانست و همسخني با رباعيات خيام آفريده شده اند. ليكن، آنچه در اين پيوند تاريخي، سابقه نداشته و سبب تمايز آثار بهزاد از ساير نگاره ها شده، قرابت موضوعي شان با انديشه هاي فلسفي خيام است. انديشه هاي پرسشگرانه اي كه اگرچه اغلب با رويكردي خاص پيرامون جهان و انسان هستند، با اينحال، نگارگر آنها را چنان مصور كرده كه گويي اين آثار ضمن بيان احوال دروني اش، ترجمان مستقيم اشعار خيام نيز هستند. بر اين اساس، پژوهش حاضر به شيوه توصيفي تحليلي و با استناد به منابع معتبر كتابخانه اي الكترونيكي برآن است تا به شناختي جامع و دركي ژرف از نحوه بازنمود مضامين و معاني اين رباعيات در آثار بهزاد دست يابد. چنانكه واكاوي نشانه هاي مضموني و جوانب تاثيرگذاريشان بر نگاره ها در قالب نشانه هاي تصويري سبب نقد صحيح تر و خوانش جذاب تر هر دو متن شعري و ديداري خواهد شد. در اين راستا، يافته هاي پژوهش گواه آنند كه بهزاد، نه تنها از نشانه هاي نماديني همچون كوزه، كوزه گر، كارگاه كوزه گري، خاك و پير راوي بهره برده است، بلكه از اصول و قواعد بصري رايج در نگارگري هم تبعيت كرده و با اجتناب از فضاي خالي، كاربرد خطوط شكسته تند و تيره در قلمگيري و تضادهاي رنگي يا مفهومي در پيش زمينه و پس زمينه، توانسته مضامين شعري خيام را صورتي بصري دهد و نگاه مخاطب را تحت تاثير قرار دهد.