قابليت سنجي كارآمدي روش‌هاي تركيب و تلفيق داده هاي رادار و اپتيك با هدف شناسايي مناطق دگرساني

سنجش از دور اپتيك ، يك روش كم هزينه و كارآمد در شناسايي مناطق دگرساني است. با اين وجود در مناطق پوشيده از پوشش‌هاي گياهي و رسوبات كواترنر، شناسايي اين مناطق تنها توسط تصاوير اپتيك از دقت بالايي برخوردار نيست. به همين دليل تلفيق داده‌هاي سنجنده اپتيكي ASTER و سنجنده ميكروويو PALSAR با روش‌هاي HSV، HSL، بيشترين شباهت و شبكه عصبي فازي به منظور شناسايي دقيق‌تر زون‌هاي دگرساني در غرب استان قزوين مورد توجه قرار گرفته است. بدين منظور ابتدا شناسايي دگرساني‌هاي آرژيليك و پروپيليتيك توسط تصوير ASTER انجام گرفت. سپس بر اساس اطلاعات زمين‌شناسي و داده‌هاي ميداني جمع‌آوري شده، برخي از مناطق داراي دگرساني‌هاي پوشيده شده رسوبات كواترنر، كه توسط تصاوير ASTER قابل شناسايي نيستند، مشخص گرديد. در ادامه تلفيق داده‌هاي باند Lسنجنده PALSAR و باندهاي مادون قرمز مياني سنجنده ASTER به روش‌هاي HSV، HSL، بيشترين شباهت و شبكه عصبي مصنوعي انجام گرفت. نتايج تحقيق نشان داد كه تلفيق تصاوير رادار و اپتيك به روش‌هاي HSV و HSL باعث افزايش تفكيك‌پذيري مناطق داراي رخنمون دگرساني آرژيليك از ساير مناطق مي‌شوند. همچنين تركيب تصاوير رادار و اپتيك به روش‌هاي بيشترين شباهت و شبكه عصبي علاوه بر افزايش تفكيك‌پذيري زون‌هاي دگرساني، باعث شناسايي بخشي از ذخاير پوشيده شده توسط رسوبات كواترنر مي‌شوند