كليدواژه :
مولانا جلالالدين محمد بلخي رومي , مثنوي معنوي , پيش انديشي , آگاهانه سرودن , روايت , شيوۀ جريان سيال ذهن , تداعي آزاد
چكيده فارسي :
برخي به سرودن مثنوي در حالت جذبه و بيخودي و ناخودآگاهي و همچنين به شيوۀ جريان سيال ذهن و تداعي آزاد اشاره كرده و بر اين اساس مثنوي را متني آشفته ديده اند. چنين داوري هايي جاي تأمل دارد و مي تواند زمينه هايي داشته باشند. از جمله؛ آگاهي از شوريدگي مولانا، تداخل معاني اصطلاحي؛ تداعي معاني، تداعي آزاد و شيوۀ جريان سيال ذهن.
شكستن مرز واقعيت و خيال و ديرآشنايي مثنوي براي مخاطبان امروز. يافته هاي نشان مي دهند كه: نشانه اي پيش انديشي و آگاهانه سخن گفتن و هشيارانه سرودن در مثنوي بسيار است. از جمله: تعليمي بودن مثنوي، مجلس گويي مولانا، خلوت پيش از مجلس وعظ، داستان-مقاله بودن مثنوي، كليت موضوعات در انديشۀ صوفيانه، تقسيم يك انديشه كلي به اجزاي كوچكتر، تكرار، تلميحات و ارجاعات درون متني، استدلال تمثيلي، تناسب موضوع سخن و درونمايۀ داستانها، گزينش داستانها در تناسب با موضوع، عنوان بندي بخش ها، تعليق آفريني، گفتگو با مخاطب، بازآفريني و تصرف در اصل داستانها، استقلال داشتن داستانها، بازگشت به رشتۀ قطع شدۀ سخن، پايان بندي داستانها، اتمام داستانها، طراحي گفتگو و مناظره، پيوندهاي ساختاري و محتوايي با؛ واژگان، جملات و ابيات كليدي، پنهان نگاهداشتن راز. در نتيجه مي توان گفت؛ در برخي پژوهش ها در توصيف مثنوي با شتابزدگي روبرو هستيم. نشانه هاي بسياري گواهي مي دهند؛ مولانا با پيش انديشي، آگاهانه و هدفمند آن را سروده و همواره به جريان خلق متن و حضور مخاطب احاطۀ هشيارانه اي داشته است. بنابراين؛ مثنوي داراي ساختاري با نظم و منطقي ديرآشنا و ويژۀ خود است. چينش اجزاي سخن در مثنوي؛ از يكسو تابع جهان بيني مولانا و از سوي ديگر تابع اولويت ها در نظام انديشه اش و از سويي تابع مقتضاي حال مخاطبانش است.
چكيده لاتين :
Is art created consciously or unconsciously? This question always sparks controversies amongst artists, researchers, philosophers, and psychologists. Nonetheless, as an intricate phenomenon, art demands both consciousness and unconsciousness to come into existence, and manifest attributes of both realms. Poetry is the most prominent artistic form of the ancient world, and to our predecessors, thinkers, Sufis, and poets were educators. Therefore, the vast portion of the ancient literature is didactic, and poetry has been used as a rhetorical devise to effectively convey the poets’ beliefs and instructions to the audience or the readers. Needless to say, didactics requires forethought and conscious thoughts of the educators on what they aim to teach. Masnavi is amongst the greatest Sufist didactic texts. Surprisingly, some believe that Masnavi comes from a free stream of consciousness and, as a result, they describe Masnavi as a chaotic, disorganized and opaque work. Chaotically, he delivers an ordinary tale by means of a chain of semantic and sentimental blocks (Abdul-Hakim, 1977). and sometimes researchers have doubts and offer contradictory observations; … Rumi has surrendered himself to inspiration to see where it gets him. However, this does not imply that Rumi does not engage his conscious thoughts. As he has mastered several levels of knowledge simultaneously, ‘no task stops Him from doing other tasks’. The proof is that he returns to speech whenever he wants (Zekavati Gharehguzlu, 2007).