عنوان مقاله :
داستان آرش، بازماندۀ اسطورۀ «ايزد روشنايي كماندار» در اقوام هندواروپايي باستان
پديد آورندگان :
واشقاني فراهاني، ابراهيم دانشگاه پيام نور - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
آرش , ويشنو , تشتر , تير , آريكشا
چكيده فارسي :
داستان آرش كمانگير كه در متون ايراني، نخستبار اشاراتي اساطيري در يشتها بدان ميشود، اندكاندك با جامهگرداني به روايتي حماسي به بخشي از روايت ايرانيِ تاريخ ايران مبدّل شد. در پژوهشهاي دوران معاصر، آرش اغلب داراي هويتي پارتي و نياي اشكانيان يا شاهزادهاي اشكاني يا توتم اشكانيان انگاشتهشدهاست. پژوهشهايي نيز داستان آرش را نه روايتي ايراني بلكه روايتي هندوايراني و حتي پيشآريايي دانستهاند. مقالۀ حاضر، در پي ارائۀ پاسخي تازه به اين مسئله است كه هويت آرش كمانگير و ماهيت اسطورۀ او چيست و آيا آرش شخصيتي در تاريخ ايران باستان يا ايزدي در باورهاي كهن آريايي و هندواروپايي بودهاست؟ بدين منظور با توصيف و تحليل شواهد مكتسب از دادههاي باستانشناسي، متون تاريخي و ديني و ملاحظات فقهاللغه و با تكيه بر نظرياتي چون نظريۀ معماهاي نخستين و نظريۀ ايزدان سهكُنِش به اسطورۀ آرش نگريستهميشود. نتيجۀ اين بررسي، آن است كه داستان آرش، نه روايتي تاريخي در عصر ايراني و بهطور مشخص عصر پارتي، بلكه روايتي اساطيري و بسيار ديرينه در عصر هندواروپايي است كه كه از سه معماي اساطيريِ «چرخۀ بستن و گشودن روشنايي و تاريكي»، «چرخۀ پيدا شدن و ناپديد شدن مرزها» و «چرخۀ بستن و گشودن آبها» برآمده و شخصيت آرش، آميزۀ سه ايزد روحانيت و فرمانروايي (روشنايي)، جنگاوري (مرز و زمين) و باروري (آب و گياه) است
چكيده لاتين :
no abstract
عنوان نشريه :
مطالعات شبه قاره