عنوان مقاله :
تطبيق منظومه «ليلي و مجنون» و نمايشنامه «سيرانو دوبرژراك» از منظر بيشمتنيت ژرار ژنت
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان لاتين
پديد آورندگان :
صدرايي، رقيه دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران , ابراهيمي پور، آزاده دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران
كليدواژه :
ليلي و مجنون , بينامتنيت , ريفاتر , پيشمتنيت , سيرانو دوبرژراك
چكيده فارسي :
بينامتنيت اصطلاحي رايج در نظريههاي ادبي و زبانشناسي است كه بيشتر در آراي ساختارگرايان و پساساختارگرايان ديده ميشود. در اين مقاله كوشيدهايم ضمن نيمنگاهي به ديدگاههاي مختلف نظريهپردازان بينامتنيت، به تشريح و توضيح ترامتنيت ژنتي بپردازيم و پس از آن با بكارگيري بخش بيشمتنيت اين ديدگاه، مشابهتهاي داستاني منظومه «ليلي و مجنون» و نمايشنامه «سيرانو دوبرژراك» را ارائه دهيم. بينامتنيت مبتني بر اين انديشه است كه متن نظامي بسنده و مستقل نيست، بلكه پيوندي دوسويه و تنگاتنگ با ساير متون دارد. از بررسي رابطه بيشمتني ژنتي منظومه «ليلي و مجنون» و نمايشنامه «سيرانو دوبرژراك» بر اساس بينامتنيت احتمالي، همسانيهاي داستاني به دست ميآيد كه در نوع خود خواندني است. روش جمع آوري دادهها به شكل كتابخانهاي و فيش برداري است و نتيجه بدست آمده از پژوهش امكان كارهاي بينامتني بين آثار ادبي و تأليفات غربي را فراهم ميسازد.
خلاصه ماشيني:
(1981:39 ژرار ژنت با استفاده از ديدگاه هاي پيش از خود افق جديدي از بينامتنيت را فـرا روي خواننده قرار داد كه به مراتب از آراي نظريه پردازان قبل كامـل تـر و دقيـق تـر اسـت ؛ بـه طوري كه او سه اثر خود با عناوين الواح بازنوشته ، آستانه ها و مقدمه اي بـر سـرمتنيت را به اين مسأله اختصاص داده است . در اين مقاله كوشيده ايم به پرسش هاي ذيل پاسخ دهيم : - اگر خواننده اي با استفاده از حدس و گمان و پيش خوانده هاي خويش بـه ارتبـاط ميان دومـتن - از دو فرهنـگ متفـاوت - پـي ببـرد، آيـا مـيتـوان آن را در زمـره مطالعات بينامتني قرار داد؟ - كداميك از زيرشاخه هاي نظريـه ترامتنيـت ژنـت ، در مقايسـه تطبيقـي دو مـتن «ليلي و مجنون » و «سيرانو دوبرژراك» مصداق پيدا ميكند؟ 5656/ - با توجه به نظريه بيش متنيت ژنت ، همسانيهـاي داسـتاني «ليلـي و مجنـون » و نمايشنامه «سيرانو» در چه مواردي خلاصه ميشود؟ پيشينه تحقيق آوازه نظامي گنجوي در اروپا از سال 1786 ميلادي با چاپ كتابي بـا عنـوان «جنـگ آسيايي» در كلكته پيچيد. همگـي دل عاشـق را فرو گيرد و چنانكه هيچ چيز ديگر را راه نماند، آنگاه عاشق ، بيش خـود را نبينـد و همـه معشوق را بيند»(همان : 162)، ميتوان نتيجه گرفت كه سيرانو و مجنون به غايت عشـق مجازي رسيده اند و اين اوج گرفتن كلام در قسمت هاي مختلف هر دو داسـتان محصـول همين مرحله غايي حب عذري است .
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتين فارسي
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي