عنوان مقاله :
مباني مشترك ادبيات مقاومت در اشعار جميل صدقي زهاوي و معروف الرصافي
عنوان به زبان ديگر :
فاقد عنوان لاتين
پديد آورندگان :
حسيني، عليرضا دانشگاه كوثر بجنورد , حديدي، حسين دانشگاه پيام نور - گروه زبان و ادبيات عربي
كليدواژه :
عراق , ادبيات مقاومت , ظلم ستيزي , معروف الرصافي , صدقي زهاوي
چكيده فارسي :
ادبيات مقاومت به عنوان يكي از پوياترين جريانهاي ادبي معاصر عرب به شمار ميرود و به خصوص در عراق، به دنبال افزايش ظلم و ستم حكومت عثماني و استعمارگران با هدف مبارزه در مقابل آن شكل گرفت. اين اشعار بازتاب دهنده دردها و رنجها، پيكار و پايداري، آزادي و بيانگر معضلات اقشار مختلف جوامع بشري است كه شاعراني چون زهاوي و رصافي از مناديان حقيقي آن به شمار ميآيند. آنان توانستند با تلاشي گسترده به سرودن شعرهاي مهيج و تحريك احساسات خفته مردم مبادرت ورزند كه علاوه بر تأثيرگذاري در رخدادها، در راستاي منافع سرزمين خويش آثار ادبي ماندگاري را هم تأليف كنند. اين مقاله با استفاده از روش پژوهش ادبي و تاريخي ابعاد و زواياي موضوع را بررسي مينمايد. يافتهها نشان ميدهد، عشق به وطن، مبارزه با دولت عثماني و حكومت قيموميت از مهمترين بخش ادبيات پايداري در اشعار اين دو شاعر عراقي است. زهاوي و رصافي از جمله شاعراني بودند كه مردم را به حق طلبي و ظلم ستيزي دعوت كردند.
خلاصه ماشيني:
مباني مشترك ادبيات مقاومت در اشعار جميل صدقي زهاوي و معروف رصافي عشق به وطن آنچه زمينه را براي پيدايش عشق به وطن و وطـن پرسـتي در بـين اعـراب در عصـر جديد آماده ساخت ، و سبب گرديد كه احساس تمايل به تحكيم اركان ملـي- وطنـي در دل ملت عرب بيدار شود، بروز انديشه ملي گرايي به عنوان يك عقيده سياسي در جهـان غرب بود كه همراه با ساير ايده ها و افكار جديد به جهـان عـرب راه يافـت و شـاعران در 169170/ راستاي عقيده ملي گرايي به سرودن شعر پرداخته ، و چندين هدف را دنبال كردنـد، كـه عبارت اند از مبارزه با اسـتبداد و اسـتعمار و محكـوم كـردن اشـغالگران ، آشـكار نمـودن دسيسه ها و توطئه هاي آنان ، و سپس توجه به قهرمانيها و فداكاريهاي مردمي در برابـر استعمارگران (الواعظ ، 1974م : 344). وي در قصيده «ايقاظ الرقود» ضمن ظـالم شمردن و جائر توصيف كردن حكومت عثماني كـه كسـي را دعـوت نكـرد و بـا ديگـران مشورت ننمود، نويد فروپاشياش را ميدهد و خاطر نشان ميكند كه اين دولت فقط بـه سـتم پيشـگان توجـه دارد و از رويـه اسـلافش بـه دور افتـاده ؛ از ايـن رو نبايـد فريـب سردمداران آن را خورد؛ از آنكه اينان مانند آتشي سوزان هسـتند و فقـط تماشـايش ، آن هم از دور خوش است : حكومۀ شعبنا جارت واستشارت وكل حكومۀ ظلـمت وجارت فبشرها بتمزيق الحـدود حكـــــوتنا تمــيل لباخسـيها مجانــبۀ طريق مــؤسسـيها فلا يـــغررك ليــن ملابـسيها فهم كالنـار تـحرق لامسـيها وتحسن للنواظر من بعيد صارت علينا تستبد بما أشارت فــلا أحـــدا دعــتـــه ولا (الرصافي، 1999م : 213/2) 178مباني مشترك ادبيات مقاومت در اشعار جميل صدقي زهاوي و معروف الرصافي/ 179 - حكومت ملت ما ظلم كرد و با اشاره هاي خود بر ما استبداد ورزيـد/ نـه كسـي را دعوت كرد و نه با كسي مشورت نمود.
چكيده لاتين :
فاقد چكيده لاتين
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي