كليدواژه :
آمريكا , استراتژيست‌ها , جريانات افراطي , جنگهاي مذهبي , منطقه خاورميانه
چكيده فارسي :
ايالات متحده آمريكا در دهه هاي اخير تلاش مي نمايد ميزان نفوذ و مداخلات خود را در مناطق مختلف جهان به ويژه منطقه خاورميانه گسترش دهد. از اين رو، منطقه خاورميانه به دليل اهميت ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك آن همواره مورد توجه آمريكا بوده است. اين كشور با بهره گيري از مراكز مطالعاتي و استراتژيست ها، هندسه قدرت در اين منطقه را متناسب با استراتژي ها و سياست خارجي خود معماري مي نمايد. هم اكنون پديده هايي مانند اسلام هراسي، مسابقه تسليحاتي، منازعات قومي و مذهبي، فرقه گرايي، تجزيه گرايي، خنثي سازي محور مقاومت براي نيل به اهداف سنتي (منافع حياتي آمريكا، حفظ امنيت اسراييل و تضمين جريان آزاد انرژي)، موجب بي ثباتي منطقه خاورميانه شده است. بنابراين، با توجه به اين واقعيت به روش تبييني- تحليلي در پي پاسخ به اين سؤال پژوهش هستيم كه استراتژيست هاي آمريكايي چگونه در برسازي جنگهاي مذهبي در منطقه خاورميانه تأثيرگذار بوده اند؟ بر اين اساس فرضيه ما اينست كه استراتژيست هاي آمريكايي (متغير مستقل) در مؤسسه هاي پژوهشي و اتاق هاي فكر از طريق نظريه پردازي و انعكاس آن به دولتمردان و نخبگان سياسي آمريكا همراه با ارائه نحوه اجرا، ترسيم مدلها و استراتژيها در ايجاد جنگهاي مذهبي (متغير وابسته) در منطقه خاورميانه تأثيرگذار بوده اند. يافته هاي علمي پژوهش حاضر حاكي از آن است كه تقويت اين جريانات افراطي كاتاليزور مهمي در جهت ايجاد جنگهاي مذهبي در منطقه بوده است كه موجب فرقه گرايي، تجزيه طلبي، توجه زدايي از اسراييل و اسلام هراسي شده است. به نظر مي رسد استراتژيست هاي آمريكايي به دنبال ايجاد بي ثباتي فراگير و احياي جنگهاي سي ساله اروپايي در منطقه خاورميانه نقش آفريني مي كنند.
چكيده لاتين :
In recent decades, the United States has been trying to expand its influence and interventions in various parts of the world, especially the Middle East. Therefore, the Middle East has always been of American interest due to its geopolitical and geostrategic importance. Using its centers of study and strategists, it architectures the geometry of power in the region in line with its foreign strategies and policies. Nowadays phenomena such as Islamophobia, arms race, ethnic and religious conflicts, sectarianism, disintegration, undermining resistance to traditional goals (vital US interests, maintaining Israeli security, ensuring free energy flow) Has caused instability in the Middle East. So, in light of this fact, in the explanatory-analytical way, we seek to answer the question of how and to what extent American strategists have been instrumental in constructing religious wars in the Middle East. Accordingly, our hypothesis is that American strategists in think tanks and theories through theorizing and reflecting on US statesmen and political elites, along with presenting how they execute, delineate models and strategies, Religious wars have been instrumental in the Middle East. The scientific findings of the present study indicate that the strengthening of these extremist currents has been an important catalyst for the religious wars in the region that have led to sectarianism, deterrence from Israel and Islamophobia. US strategists appear to be playing a role in creating widespread instability and reviving the thirty-year European wars in the Middle East.
