شماره ركورد :
1196778
عنوان مقاله :
داستان موقعيت: روايت هستي شناختي انسان مدرن بازخواني و تحليل داستان هاي بهرام صادقي
پديد آورندگان :
بي نظير، نگين دانشگاه گيلان - گروه زبان و ادبيات فارسي
تعداد صفحه :
28
از صفحه :
1
از صفحه (ادامه) :
0
تا صفحه :
28
تا صفحه(ادامه) :
0
كليدواژه :
تجربه مدرنيته , فلسفه اگزيستانسيال , داستان موقعيت , فرانتس كافكا , بهرام صادقي
چكيده فارسي :
صورت بندي هاي مدرنيته و پيامدهاي پارادوكسيكال تجربه مدرن، در الگوي همگن سازي با جماعت/ مجموعه سازي و تحميل زندگي توده اي/ فله اي، بشر را از فرديت، هويت و زيست انفسي دور كرده است. بهره گيرندگان قرباني امر مدرن سوژه ها و ابژه هاي محكوم به زيستن در وضعيت تجزيه و پراكندگي اجتماعي و حتي وجودي هستند. فلسفه اگزيستانسياليسم و داستان موقعيت هركدام با استلزامات و امكانات فلسفي و ادبي خويش، با توجه به انسان به مثابه هستي موقعيت مند، به غرابت، تنهايي، اضطراب، ترس، پوچي و سرگرداني او در هزارتوي پيچيده و گريزناپذير امر مدرن واكنش نشان داده اند. جستار حاضر با رويكرد/ مولفه هاي داستان موقعيت و با توجه به جهان داستاني كافكا، به تحليل و بازخواني رمان ملكوت و دو داستان كوتاه «كلاف سردرگم» و «با كمال تاسف» بهرام صادقي پرداخته و نشان داده است كه چگونه شخصيت هاي داستان هاي بهرام صادقي در روزمر گي ها و ميان مايه گي ها دست وپا مي زنند و در حصار موقعيت هايي اسير مي شوند كه نه توانايي فهم موقعيت موجود را دارند و نه امكان و قدرت برون رفت از آن را. تقلاهاي هاي عبث و بي مايه شخصيت ها در هزارتوي زندگي مدرن در جست وجوي خويش، معناي زندگي، عشق و آرامش، از عكاس خانه اي به عكاس خانه اي ديگر، از روزنامه اي به روزنامه اي ديگر، از شهري به شهري ديگر، از زني به زني ديگر و... تصويرگر رنج و گيرافتادگي بي پايان آن ها در موقعيت هاي داستان است. اين موقعيت غيرقابل فهم و پايان ناپذير بر همه ابعاد زندگي شخصيت ها سيطره دارد و شايد انتخاب آگاهانه مرگ، تنها راه رهايي شان باشد.
چكيده لاتين :
Modernity and the paradoxical consequences of modern experience, especially the modern patterns of creating a homogenous society, have detached humans from their individuality and personal identity. In such a situation, the victims are the subjects and objects who are doomed to live in a socially disconnected world. Existentialism and the story of situation have both reacted, employing their own philosophical and literary devices, to loneliness, stress, fear and absurdity of the modern experience. The current study has investigated Bahram Sadeghi’s novel “Malakout” [The Heavenly Kingdom] and two short stories by using the parameters of the story of situation and Kafka’s worldview. The paper attempted to show how the characters of these stories live in vain in the routines of everyday life and how they are trapped in situations which neither they can fully comprehend nor they .are able to set themselves free. In search of self and the meaning of love and peace, they try hopelessly to exit the labyrinth of modern life. Such a situation has affected every aspect of their lives and seemingly death is the only way out.
سال انتشار :
1399
عنوان نشريه :
نقد ادبي‌
فايل PDF :
8273194
لينک به اين مدرک :
بازگشت