عنوان مقاله :
تحليل گفتمان توسعه و نسبت آن با عنصر روستا در دولتهاي پس از انقلاب اسلامي ايران
عنوان به زبان ديگر :
Discourse Analysis of the Development and its Relationship with the Rural Element in the Post-Revolutionary Governments of Iran (Fifth to Tenth Governments)
پديد آورندگان :
هوازاده، مهدي دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني، اصفهان، ايران , همتي، رضا دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه علوم اجتماعي، اصفهان، ايران , شكوري، علي دانشگاه تهران - دانشكده علوم اجتماعي - گروه برنامه ريزي اجتماعي، تهران، ايران , آقابابايي، احسان دانشگاه اصفهان - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه علوم اجتماعي، اصفهان، ايران
كليدواژه :
گفتمان توسعه , توسعه روستايي , تحليل گفتمان پسابنيادين , دولتهاي پس از انقلاب اسلامي
چكيده فارسي :
هدف اين پژوهش، تحليل گفتمان دولتهاي هاشمي رفسنجاني، خاتمي و احمدينژاد و آشكارسازي نسبت عنصر روستا با گفتمان غالب اين دولتهاست؛ سپس، مصاديق تحليل در برنامههاي توسعۀ پنجسالۀ اول تا پنجم جستوجو شده است. بهلحاظ روش، اين پژوهش براساس اصول تحليل گفتمان لاكلاو و موفه و مراحل عملياتي تحليل گفتمان پسابنيادين انجام شده است. دادههاي پژوهش از مصاحبهها و سخنرانيهاي رؤساي جمهور و مواد مرتبط با حوزۀ روستايي در متون برنامههاي توسعه بهصورت هدفمند انتخاب شده است. نتايج تحليل نشان ميدهد نقطۀ كانوني اصلي در گفتمان دولت هاشمي، بهبود شرايط فيزيكي و بيروني است. دربارۀ عنصر روستا نيز نقش آن تشخيصدادني است؛ اما اجبار دولت به عملكرد خلاف اصول گفتماني خويش دربارۀ روستا، در شكلگيري كامل يك ارتباط گفتماني با روستا مزاحمت ايجاد ميكند. در گفتمان دولت خاتمي، مشاركت مردمي، نقطۀ كانوني اصلي است. در حوزۀ روستايي، دو دستۀ مجزا از عناصر، روستا را همزمان به گفتمان، دور و نزديك ميكند. اعتقاد گفتمان به وجود ناخالصيها در فرهنگ بومي روستا نيز دو پيامد دارد: اول، اين حوزه، نيازمند دخالت براي مستعدشدن براي پذيرش گفتمان خودي است. دوم، كاهش تصديگري دولت باعث ميشود از علاقۀ گفتمان به اين حوزه كاسته شود. گفتمان دولت احمدينژاد، بهبود توزيع را فقط در جنبههاي فيزيكي بهعنوان نقطۀ كانوني مركزي خود بنا نهاد كه بهطور مستقيم بر حوزۀ روستايي تمركز دارد؛ از اينرو، در جذب حوزۀ روستايي، موفقترين گفتمان در اين سه گفتمان است؛ بنابراين، عنصر روستا در هيچ گفتماني بهطور كامل و بينقص از مزاياي گفتمان غالب بهره نبرده است.
چكيده لاتين :
In Iran, after the Islamic Revolution, the discourse of development was aligned with the discourse of the revolution. The promises of the revolution to eliminate deprivation and to pay attention to the oppressed had a special focus on the rural areas, and the schools of development emerged with the same promise. During this period, governments were primarily responsible for designing and implementing rural development programs. This article tries to analyze the discourse of each government and the relationship it has with the rural element. In this research, the theoretical perspective of the critical theory in general and revisionist approaches in development, especially the post-development theory, have been used. The purpose of this article is to describe the dominant discourses in the fifth to tenth governments and the position of the rural element in the territory of each discourse. The study also seeks to answer these questions: What are the differences and commonalities in the discourses of post-revolutionary governments? How is the construction of development in post-revolutionary governments in the field of rural development? What effect did the discourses of post-revolutionary governments have on the models chosen for rural development?
عنوان نشريه :
پژوهش هاي راهبردي مسائل اجتماعي ايران