عنوان مقاله :
تحليل و نقد شاكله نظريه تفسيري فضلالرحمن بهمثابه مبنايي روششناختي براي برخي خوانشهاي زنانهنگر از قرآن كريم
پديد آورندگان :
بدره ، محسن دانشگاه الزهرا س - گروه مطالعات خانواده و زنان , ميرخاني ، عزت السادات دانشگاه تربيت مدرس - گروه مطالعات زنان , شاكري گلپايگاني ، طوبي دانشگاه تربيت مدرس - گروه مطالعات زنان
كليدواژه :
فضل الرحمن , تفاسير زنانه نگر , روششناسي تفسيري , فمينيسم اسلامي
چكيده فارسي :
در خوانشهايي كه زنان مسلمان در چند دهه اخير از قرآن كريم صورت دادهاند با نويسندگاني مواجهيم كه بعضاً بهعنوان افراد شاخص جريان معروف به «فمينيسم اسلامي» از آنها ياد ميشود. اين نويسندگان كه شامل كساني چون ودود، الحبري، بارلاس و سعديه شيخ مي شوند، تا اندازه معتنابهي در روش شناسي خود متاثر از نظريه تفسيري فضلالرحمن بودهاند. فضلالرحمن هرمنوتيك قرآنمحور خود را بر نظريهاي در باب نبوت و ماهيت وحي و نيز فهمي درباره تاريخ مبتني ميكند. وي منادي تمييز اسلام هنجاري از اسلام تاريخي است و به تفكيك ايدئالهاي دين از اعراض آن براي فهم حضور دين در جهان مدرن دعوت ميكند. در نگاه او، انداختن طرحي نو در ساحت معرفت اسلامي در اصل بايد با مطالعه جامع قرآن براي روشن نمودن مقاصد و اصول اخلاقي آن آغاز شود. در نگاه او پس از استخراج يك نظام اخلاقي و فكري از قرآن و بر مبناي اين نظام اخلاقي است كه ميتوان به درستي ميراث حديثي اسلامي را خوانش كرد. او دلمشغول احياي اجتهاد است و آن را بر مبناي «حركت دومرحلهاي» خود تعريف ميكند. طنين انديشه او در آثار نويسندگان يادشده حضور دارد ازاينرو تحليل و نقد اين انديشه به نحوي تحليل و نقد «فمينيسم اسلامي» نيز هست. اين مقاله كه به عنوان رهيافت روشي خود از «مطالعه تحليلي» و «نقد ديالكتيك» بهره ميبرد سرانجام به اين نتيجه ميرسد كه نظريه تفسيري فضلالرحمن، ضمن برخي نوآوريها و راهگشاييها، مبناي محصل و كاملا پردازششدهاي نيست كه بتواند بدون ايجاد مسالههايي مضاعف، مبناي خوانشهاي بديل زنان از قرآن كريم شود.
عنوان نشريه :
مطالعات زن و خانواده
عنوان نشريه :
مطالعات زن و خانواده