حمايت از داعش و موازنه در برابر ايران (2018-2014)

منطقه خاورميانه طي دو دهه اخير با تحولات و چالش‌هاي عمده‌اي مواجه بوده است. يكي از اين تحولات افزايش قدرت منطقه‌اي و گسترش نفوذ ژئوپليتيك ايران در بين كشورهاي منطقه به ويژه از سال 2005 تاكنون است. در مقابل تشكيل و قدرت‌گيري گروه‌هاي تروريستي تكفيري كه داعش به عنوان مهم‌ترين آنها محسوب مي‌شود نيز از چالش‌هاي عمده اين منطقه است. هدف اصلي در پژوهش حاضر بررسي ايجاد توازن از سوي كشورهاي منطقه‌اي به وسيله حمايت از داعش در برابر افزايش قدرت منطقه‌اي ايران است. بر اين اساس اين پژوهش در قالب روش توصيفي – تحليلي و با بكارگيري نظريه نوواقع‌گرايي تهاجمي اين سوال اصلي را مطرح نموده است كه مهم‌ترين رويكرد بازيگران منطقه‌اي عربستان، تركيه، اسرائيل در قبال داعش چيست و چگونه مي‌توان آن را تبيين نمود؟ در مقابل اين فرضيه را مطرح مي‌كند كه از آنجا كه شرايط كلي منطقه خاورميانه در فضاي موازنه قرار دارد، به نظر مي‌رسد يكي از اهداف بازيگران فوق در اين فضا، موازنه در مقابل ايران بوده و به داعش به عنوان ابزاري براي دستيابي به منافع خود در اين چارچوب مي‌نگرند. يافته‌هاي پژوهش نشان مي‌دهد كه به نظر مي‌رسد بازيگران فوق در روند توازن منطقه‌اي به حمايت از داعش به عنوان ابزاري در جهت افزايش قدرت در ايجاد توازن در برابر ايران مي‌نگرند.