عنوان مقاله :
ارزيابي بارشناختي با تحليل دادههاي ردياب چشمي در يادگيري چندرسانهاي زبان
پديد آورندگان :
لطيف زاده ، كيهان دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي - دانشكده مهندسي كامپيوتر - گروه هوش مصنوعي , اميري ، حميد دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي - دانشكده مهندسي كامپيوتر - گروه هوش مصنوعي , بساقزاده ، عليرضا دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي - دانشكده مهندسي كامپيوتر - گروه هوش مصنوعي , رحيمي ، مهرك دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي - دانشكده علوم انساني - گروه زبان انگليسي , ابراهيم پور ، رضا دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي - دانشكده مهندسي كامپيوتر - گروه هوش مصنوعي
كليدواژه :
يادگيري چندرسانهاي , آموزش زبان , بار شناختي , ردياب حركت چشم
چكيده فارسي :
پيشينه و اهداف: امروزه استفاده از چندرسانهاي در آموزش زبان خارجي متداول است. براي طراحي چندرسانهاي اصولي وجود دارد كه بهكارگيري آنها موجب كاهش بار شناختي ميشود. اين اصول بر آمده از نظريه بار شناختي هستند. روشهاي اندازهگيري بار شناختي به دو دسته خودانگارانه و واقعگرايانه تقسيم ميشوند. روشهايي مانند پرسشنامه شاخص بار كاري ناسا در دسته اندازهگيريهاي خودانگارانه جاي ميگيرند و روشهايي مانند تحليل سيگنالهاي مغزي يا تحليل رفتارهاي حركتي چشم در دسته واقعگرايانه قرار دارند. امروزه به دليل مزيتهايي كه در استفاده از روشهاي واقعگرايانه وجود دارد، استفاده از اين نوع اندازهگيريها در مطالعات شناختي متداول شده است. فناوري رديابي حركت چشم ميتواند رفتارهاي مختلف چشم مانند قطر مردمك، ساكاد، تثبيت، پلكزدن و ميكروساكاد را با نرخ نمونهبرداري بالا ثبت كند. از اين اندازهگيريها به صورت گسترده در مطالعات شناختي و بار ذهني استفاده ميشود. در اين پژوهش بار شناختي در يادگيري چندرسانهاي زبان با استفاده از تحليل دادههاي ردياب چشمي مورد ارزيابي قرار گرفت. روشها: دو نسخه چندرسانهاي آموزش زبان انگليسي با روايت يكسان به طول 342 ثانيه ساخته شد. در يكي اصول طراحي چندرسانهاي رعايت و در ديگري نقض شده است تا بار شناختي بيشتري نسبت به حالت با اصول اعمال شود. 10 فرد كه توانايي شنيداري زبان انگليسي آنها با شبيهسازي آزمون آيلتس ارزيابي شدند، در آزمايش شركت كردند و به صورت تصادفي به دو گروه 5 نفره تقسيم شدند. يك گروه، چندرسانهاي بدون اصول و گروه ديگر، چندرسانهاي با اصول را مشاهده كردند. توانايي شنيداري همه افراد در بازه يكسان قرار داشت. هر گروه يك نسخه از چندرسانهايها را مشاهده كردند و سپس هر فرد به 12 سؤال چهارگزينهاي در رابطه با مفاهيم مطرح شده در چندرسانهاي بهعنوان آزمون عملكرد پاسخ داد. در طول فرآيند مشاهده چندرسانهاي و آزمون، داده حركت چشم از هر فرد شركتكننده اخذ شد. سپس هر فرد به پرسشنامه شاخص بار كاري ناسا پاسخ داد. در تحليل با استفاده از نتايج آزمون عملكرد و شاخص بار كاري ناسا، ميزان دشواري چندرسانهاي بدون اصول نسبت به حالت با اصول اعتبارسنجي شد. دادههاي اخذ شده به بلوكهاي 30 ثانيهاي تقسيم شدند. يافتهها: بر پايه نمرات پرسشنامه شاخص بار كاري ناسا، بار شناختي اعمالشده بر روي گروه چندرسانهاي بدون اصول بيشتر از بار شناختي اعمالشده بر روي گروه چندرسانهاي با اصول است كه تاييدكننده فرض ما در رابطه با بار شناختي بيشتر توسط چندرسانهاي بدون اصول هست. اما در مورد نتايج عملكرد تفاوت معناداري بين دو گروه آزمايش يافت نشد. بر اساس آزمونهاي آماري، معيارهاي قطر مردمك، طول ساكاد، سرعت ساكاد، تأخير پلك زدن، و بزرگي ميكروساكاد در بلوكهاي چندرسانهايهاي دو گروه، داراي تفاوت معنادار بودند. براي معيارهاي مدتزمان تثبيت، نرخ تثبيت و نرخ ميكروساكاد، تفاوت معناداري يافت نشد. نتيجهگيري: براساس يافتههاي اين پژوهش معيارهاي قطر مردمك چشم، طول ساكاد، سرعت ساكاد، تأخير پلكزدن و بزرگي ميكروساكاد داراي ارتباط معنادار با بار شناختي اعمالشده توسط چندرسانهاي آموزش زبان هستند كه با ادبيات پژوهش نيز مطابقت دارند. بر پايه نتايج اين پژوهش، داده حركت چشم ميتواند به عنوان معيار مناسبي، در كنار روشهاي خودانگارانه، براي ارزيابي بار شناختي يادگيري چندرسانهاي و كيفيتسنجي محتواي آموزشي در قالب چندرسانهاي، مورد استفاده قرار گيرد. نرخ پلكزدن نيز داراي تفاوت معناداري بين دو گروه مورد مطالعه است. در رابطه با ساير معيارهاي حركت چشم كه در اين پژوهش مطرح شدند، يعني مدت زمان تثبيت، نرخ تثبيت و نرخ ميكروساكاد نياز به پژوهش بيشتر و طراحي آزمايشهاي مختلف است تا بتوان اظهارنظر قطعي در مورد ارتباط معنادار اين پارامترها با بار شناختي اعمالشده توسط چندرسانهاي آموزش زبان مطرح كرد.
عنوان نشريه :
فناوري آموزش
عنوان نشريه :
فناوري آموزش