عنوان مقاله :
شناسايي و سنجش فنون رايج در «مطالعۀ موردي براي طراحي معماري»
پديد آورندگان :
ملك افضلي ، علي اصغر دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب - دانشكده هنر و معماري
كليدواژه :
توليد دانش معماري , روششناسي , تحقيق طراحي , فنون مطالعۀ موردي
چكيده فارسي :
مطالعۀ موردي اصطلاح رايجي در معماري است كه هم اشاره به استفاده از پروژه هاي انجام شده در گذشته، به مثابۀ پيشينۀ طراحي، دارد و هم اشاره به راهبردي براي تحقيق به شكل عام. از اين رو پرداختن به مسئلۀ روش شناسي مطالعۀ موردي به طور خاص براي معماران در شكل آموزشي و تحقيقي ضرورت مي يابد؛ چراكه به سبب رايج بودنش در معماري، همان قدر كه گسترش سردرگمي در آن مي تواند باعث ضعف شود، مسلط شدن بر ويژگي هاي خاصِ منطبق بر اهداف معماري، به منزلۀ يك رشتۀ مهندسي/ هنري، مي تواند ظرفيت هاي مغفول آن را آشكار و تقويت كند. در اين خصوص تاكنون، به دو موضوعِ «ناديده گرفتن مطالعۀ موردي، به مثابۀ ابزار آموزشي نظام مند»، و نيز «روشن نبودن مرز كپي برداري و برداشت صحيح از آن» پرداخته شده است. در تحقيق حاضر در ادامۀ تلاش هاي فوق، به سنجش فنون رايج در مطالعۀ موردي براي طراحي نزد دانشجويان معماري پرداخته شده است. اين كار از دو جنبۀ «وضوح روش شناختي» و «نحوۀ تأثير بر طراحي» صورت گرفته است تا يكي ديگر از ملزومات ساماندهي راهبردي نقش مطالعۀ موردي براي توليد دانش در حوزه معماري تأمين شود. طي اين تحقيق، نُه فن رايج شناسايي و در ميان چهار حوزۀ اصلي «واضح ـ آموزشي»، «واضح ـ تحقيقي»، «غيرواضح ـ آموزشي» و «غيرواضح ـ تحقيقي» موقعيت يابي شده اند. نتايج نشان مي دهند كه فنون ذهني و متكي بر هندسه و گرافيك در مقايسه با فنون مقايسه اي و متكي بر محاسبه و آزمايش به مراتب بيشتر به كار مي روند. در موقعيت يابي اين فنون درمي يابيم كه آن ها محدود و بدون پشتيبان كافي نظري هستند و بيشتر به صورت آموزشي و به مثابه يك سرمشقْ محقق شده اند تا تحقيقي انتقادي و دگرگوني خواه. به نظر مي رسد كه ظاهر سادۀ برخي فنون، به علاوۀ دير آشكار شدن عيوبِ آن ها، باعثِ تصورِ مسلط بودن و استفادۀ شايع از آن مي شود؛ ضمن آنكه خطاي غيرمفيد پنداشتن آن ها نيز مي تواند به جاي تلاش بيشتر براي يادگيري، باعث حذف و خروج كلي آن ها از چرخۀ فنون شود.