عنوان مقاله :
بررسي ساختار عاملي، روايي و پايايي پرسشنامه تفكر واگراي كودكان
عنوان به زبان ديگر :
The Validity and Reliability of the Divergent Thinking Questionnaire among Primary School Students
پديد آورندگان :
جامي، مليحه دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه رياضيات، تهران، ايران , اميني فر، الهه دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي - دانشكده علوم پايه - گروه رياضي، تهران، ايران , تهرانيان، ابوالفضل دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه رياضيات، تهران، ايران , شهوراني سمياني، احمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه رياضيات، تهران، ايران , بهزادي، محمد حسن دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه آمار، تهران، ايران
كليدواژه :
تفكر واگرا , تحليل عاملي , پايايي , كودكان
چكيده فارسي :
مقدمه: تفكر واگرا توانايي كودكان را در حل مسائل افزايش مي دهد و تعداد زيادي تداعي و راه حلهاي ممكن را در اختيار آنان قرار مي دهد. هدف از انجام اين پژوهش بررسي روايي و پايايي پرسشنامه تفكر واگرا در ميان دانش آموزان پايه اول دبستان است.
روش: جامعه آماري شامل تمامي دانش آموزان 7 ساله مدارس دولتي شهر زاهدان بود. حجم نمونه شامل 336 دانش آموز (176 دختر و 169 پسر) بود كه با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شدند و به سوالات پرسشنامه تفكر واگرا (كاون و همكاران، 2006) پاسخ دادند. براي تجزيه و تحليل داده ها از ضريب آلفاي كرونباخ براي ارزيابي پايايي، تحليل عاملي تاييدي براي ارزيابي روايي سازه و تحليل عاملي اكتشافي جهت محاسبه بار عاملي استفاده شد.
يافته ها: ضريب آلفاي كرونباخ براي ترجمه فارسي مقياس اوليه 4 گويه اي برابر با 0/74 و پايايي بازآزمايي پرسشنامه بر اساس نتايج دو بار اجراي آزمون به فاصله دو هفته 0/79 بهدست آمد. شاخصهاي برازندگي حاصلشده از تحليل عاملي تأييدي نشان داد كه مقياس از روايي سازه مناسب برخوردار است و همه گويه ها از بار عاملي مناسب بالاي 0/30 برخوردارند.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج پژوهش حاضر و همچنين اهميت سنجش تفكر واگرا در كودكان و نيز در دسترس نبودن ابزار مناسب اعتباريابي شده در فرهنگ ايراني، ميتوان نتيجه گرفت كه پرسشنامه تفكر واگرا ابزار مناسبي براي كاربرد در مدارس موقعيت هاي آموزشي است.
چكيده لاتين :
Introduction: Divergent thinking increases the ability of children to solve problems and provides
them with a wealth of associations and possible solutions. The purpose of this study was to investigate
the validity and reliability of the divergent thinking questionnaire among primary school students.
Methods: The statistical population included all 7-year-old students of public schools in Zahedan.
The sample size consisted of 336 students (176 girls and 169 boys) who were selected by the available
sampling method and answered the divergent questionnaire (Kaun et al., 2006). To analyze the data,
we used Cronbach's alpha coefficient for reliability evaluation, confirmatory factor analysis for
evaluating construct validity, and exploratory factor analysis for factor load calculation.
Results: The Cronbach's alpha coefficient for Persian translation of the item's first score was 0.74,
and the test-retest reliability of the questionnaire based on the results of the two tests was 0.79.
Validity indices derived from confirmatory factor analysis showed that the scale had proper construct
validity, and all factors had an appropriate load factor of more than 0.20.
Conclusions: According to the results of this study, as well as the importance of measuring divergent
thinking in children and the lack of appropriate tools validated in Iranian culture, it can be concluded
that a divergent thinking questionnaire is a useful tool for applying educational situations in schools.
عنوان نشريه :
پرستاري كودكان