پديد آورندگان :
هوشمند، فرهنگ دانشگاه علوم پزشكي جهرم - بخش آسيب شناسي، جهرم، ايران , شجاعي، محمد دانشگاه علوم پزشكي جهرم - مركز تحقيقات مولفه هاي اجتماعي سلامت، جهرم، ايران , رحمانيان، كرامت اله دانشگاه علوم پزشكي جهرم - مركز تحقيقات بيماري هاي غيرواگير، جهرم، ايران
كليدواژه :
جنس , چاقي , ليپوپروتئين , فاكتور خطر , جهرم
چكيده فارسي :
مقدمه: اختلال چربي خون (Dyslipidemia) يكي از فاكتورهاي شناخته شده و قابل پيشگيري بيماري كرونر قلب است. هدف اين مطالعه تعيين شيوع اختلال چربي خون و برخي عوامل مرتبط با آن در بالغين شهري جهرم، ايران بود روش كار: اين مطالعه مقطعي- تحليلي بر روي 891 نفر از ساكنين 30 سال به بالاي شهر جهرم در استان فارس، ايران، انجام گرديد. داده هايي همچون سن، جنس، سطح تحصيلات، وضعيت تأهل و شاخص توده بدني جمع آوري گرديد. سطح p كمتر از 0/05 به عنوان معني داري آماري در نظر گرفته شد نتايج: به طور كلي، شيوع اختلال چربي خون در افراد شركت كننده در اين مطالعه 78/1 درصد (فاصله اطمينان 95%: 80/8- 75/4%) بود. شيوع هيپركلسترولمي، هيپرتري گليسيريدمي، LDL-C بالا و HDL-C پايين به ترتيب برابر 46/8 درصد، 40/0 درصد، 41/6 درصد و 42/8 درصد در افراد مورد مطالعه بود. شيوع اختلال چربي خون در زنان (8/6 درصد) به طور معني داري بيشتر از مردان (71/5 درصد) بود (0/001 =p). جنس (زن)، اضافه وزن و چاقي از فاكتورهاي خطر اختلال چربي خون بودند نتيجه گيري: اختلال چربي خون در جنوب ايران از مشكلات عمده سلامت است. بنابراين، برنامه غربالگري بايستي در نواحي شهري جهرم جهت شناسايي زودهنگام اختلال چربي خون انجام شود. توجه به چاقي و اضافه وزن براي تغيير سبك زندگي افراد مبتلا به اختلال چربي خون ضروري هستند.
چكيده لاتين :
Introduction:
Dyslipidemia is a well-recognized and preventable risk factor for Coronary heart disease (CHD). The
aim of this population-based study was to determine the prevalence of dyslipidemia and its some related
factors in urban adults in Jahrom, Iran.
Materials & Methods:
This cross-sectional study was conducted among 891 adult aged 30 years or older in urban population
in Jahrom, Fars province, Iran. Data such as sex, age, education level, marital situation, and body mass
index (BMI) were collected. The p< 0.05 was considered as statistically significant.
Results:
Overall, the prevalence of dyslipidemia was 78.1% (95% Confidence Interval: 75.4-80.8%) in the
participants. The prevalence of hypercholesterolemia, hypertriglyceridemia, high low-density
lipoprotein cholesterol (LDL-C), and low high-density lipoprotein cholesterol (HDL-C) was 46.8%,
40.0%, 41.6%, and 42.8%, respectively, among in study subjects. The prevalence of dyslipidemia was
significantly higher in women (83.6%) in compare to men (71.5%, p= 0.001). Sex (female), overweight
and obesity, were risk factors for dyslipidemia.
Conclusion:
Dyslipidemia is a major health problem in south of Iran. Therefore, screening programs should be
carried out in the urban area of Jahrom for early detection of dyslipidemia. Focusing on overweight and
obesity are essential to changing lifestyles among subjects with dyslipidemia.