عنوان مقاله :
اشارات و مضمونهاي دستار و دستاربندي در ادب فارسي
پديد آورندگان :
موسوي ، جلال دانشگاه پيام نور - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
دستار در ادب فارسي , دستاربندان در ادبيات فارسي , كميت و كيفيت دستار و دستار بندي , تحليل واژگان ادبيات فارسي كلاسيك فارسي.
چكيده فارسي :
اين پژوهش ابتدا وجوهي از دستار را كه توجه ادبا را جلب كرده است، سپس زمينه ها و دلايل اشارات متعدد به اين سرپوش و علل كثرت مضامين مرتبط با آن را در آثار ادبي بنمايد. اين امر نه تنها جنبه هاي نهفته از فرهنگ البسه را ميتواند آشكار كند بلكه دستاربندان، و احوال و منش آنها را نيز ميتواند نمايان سازد. بنابراين، در اين مقاله به روش كتابخانه و با توجه به ديوان شاعران و برخي متون ديگر، ابتدا اشارات دستار و مضمونهاي ساخته شده از آن استخراج، سپس هر يك، ذيل عناوين معين تقسيم بندي و به شيوۀ توصيفي تحليلي بررسي شده اند. طبق ابعاد « و از حيثِ » نحوۀ بستن و قرارگرفتن در سر « بررسيهاي صورت گرفته، دستار از جنبۀ مكرر محل اشارات و مضمون آفرينيها شده است. در نحوۀ بستن دستار و ،» كمي و كيفي قرارگرفتن آن بر سر، اشارات و مضامين ناظر به دو نوع دستاربنديِ كلي، يعني دستاربندي عام و دستاربندي خاص است. در دستاربندي عام و رايج، به پيچ وتابه اي متعارف دستار و به نهادن اشيايي همچون مسواك، نامه و پول در ميان آن پيچ وتاب ها توجه شده است. در حالت خاص دستاربندي نيز، اشارات و مضامين از اشكال بستن دستار، يعني كج بستن، تَحت الحَنَكي بستن و آشفته بستن آن حاصل شده است. اما آنگاه كه ابعاد كمي و كيفي دستار مورد توجه شاعران قرار گرفته، اشارات و مضامين بر آمده از اندازه، گراني، جنس، رنگ، آرايش و دنباله هاي دستار بوده است. از آنجا كه در ادب فارسي سخن از دستار عمدتاً ناظر به احوال و جايگاه اقسام دستاربندان، و نحوۀ مواجهه با آنهاست، ميتوان گفت زمينۀ اصلي توجه به وجوه مختلف دستار، و ايراد اشارات و ساختن مضامين از آن وجوه، در همين امر نهفته است. درواقع انتقادات گسترده به دستاربندان بويژه نفي و ردِ اهل صلاح و صاحب مناصبان آنها، عامل شكل گيري بخش عمدهاي از توجهات به اين سرپوش در پهنۀ ادب فارسي شده است.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ادبي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي ادبي