پديد آورندگان :
بشير, حسن دانشگاه امام صادق(ع) تهران - دانشكدة معارف اسلامي و فرهنگ و ارتباطات - گروه فرهنگ و ارتباطات , كشاني, محمدرضا دانشگاه امام صادق(ع) تهران - دانشكدة معارف اسلامي و فرهنگ و ارتباطات - گروه فرهنگ و ارتباطات
كليدواژه :
ارتباطات ميان فرهنگي , هم فرهنگي , مهاجرين افغان , ايرانيان
چكيده فارسي :
حضور مهاجران افغاني در ايران به عنوان بزرگ ترين قوميت مهاجر در ايران به سال هاي دور برمي گردد . هم اكنون بخشي از آنان در ايران صاحب فرزند شدند و نسل سوم اين مهاجران به ايران به عنوان زادگاه خود تعلق خاطر دارند. اين نسل به سمتي پيش مي رود كه مطالبات بيشتري از جامعه دارد. اشتراك اين دو مليت در زبان، دين و بخشي از فرهنگ نوع تعاملات اجتماعي را پيچيده تر كرده است. در ميان نظريه پردازان ارتباطات ميان فرهنگي اورب در نظريه همفرهنگي به بررسي رابطه ميان گروه هاي اقليت در مقابل گروه هاي غالب مي پردازد.از آنجا كه مهاجران افغان در مقابل ايرانيان در اقليت هستند ، رفتار وكنش مهاجران افغان مقيم ايران به عنوان گروه اقليت يا همفرهنگ در برابر ايرانيان كه گروه غالب يا سلطه هستند را ميتوان مورد بررسي قرار داد. در چنين شرايطي مهاجران افغان استراتژي هاي متفاوتي را براي برقراري رابطه و تعامل با ايرانيان و ساختار گروه سلطه انتخاب مي كنند. كم توجهي، تحقير و نگاه از بالا به پايين كمترين تجربه هايي است كه اين افراد را دچار آسيب هايي كرده است كه اين سه نسل در قبال آن رويكرد متفاوتي را از نوع سازش، انطباق و جداسازي را در سه سطح منفعل ، فعال و بيش فعال برگزيدند. در اين پژوهش كيفي مصاحبه هايي با 20 تن از مهاجران افغاني مقيم بومهن با چهارچوب نظري گاديكانست و اورب انجام و به تحليل رفتارهاي اين مهاجران بر اساس نظريه همفرهنگي پرداخته شده است. نتايج نشان مي دهد نسل سوم مهاجران افغاني برخلاف نسل هاي گذشته كه به طور سنتي رويكرد سازش را انتخاب مي كردند از روش هاي انطباقي و گاه به صورت محدودتري روش جداسازي را انتخاب مي كنند.
چكيده لاتين :
The presence of Afghan immigrants in Iran, as the largest ethnicity of immigrants in Iran, goes back to many years ago. Now, a portion of them have children in Iran, and the third generation of these immigrants feels a sense of belonging to Iran as their birthplace. This generation is moving in a direction; in which they are having more demands from society. The commonality of these two nationalities in language, religion, and some of their culture has made the type of social interactions more complicated. Little attention, humiliation, and being looked down upon are the least of the experiences that have exerted damages to these people, which in response, these three generations have chosen different approaches of compromise, conformity, and isolation. In this qualitative study, 20 Afghan immigrants living in Bumehen, near the capital Tehran, are interviewed with the Gudykunst & Orbe’s theoretical framework and their behaviors are analyzed based on the co-cultural theory. The result shows that the third generation of Afghan immigrants, unlike previous generations who traditionally chose the approach of compromise, chooses the conformity approach and sometimes in a more limited manner, they choose the approach of isolation.