بدايه‌اي كه بدايه نيست: آسيب‌شناسي كتاب بدايه الحكمه به‌مثابه متن آموزش فلسفه اسلامي

اكثر صاحب نظران، مدرسان و حتي دانشجويان فلسفه معتقدند كه نظام آموزشي دانشگاه در رشته فلسفه اسلامي، ناكارآمد و دافعه آن بيش از جاذبه آن است. اين وضعيت نامطلوب، معلول علل متعددي است كه متن آموزشي يكي از مهم‌ترين اين مؤلفه‌هاست. هدف اين نوشتار بررسي آسيب‌شناسانه كتاب بدايهالحكمه  اصلي‌ترين كتاب آموزشي در مقطع كارشناسي رشته فلسفه اسلامي  است كه علامه محمدحسين طباطبايي به سال 1390 ﻫ.ق آن را نگاشته است. اين كتاب منبع رايج و اصلي براي 24 واحد در رشته فلسفه اسلامي است و گرچه اكثر استادان فلسفه ضمن اذعان به ويژگي‌هاي مثبت اين اثر، آن را يك متن آموزشي مناسب نمي‌دانند، به نظر مي‌رسد مقام علمي نويسنده  و البته نبود منبع مناسب ديگر  سبب شده است كه تاكنون نوشتار مستقل و مفصلي درباره نقص‌هاي آموزش اين كتاب ارائه نشود. درواقع، گرچه كتاب بدايهالحكمه به‌لحاظ آموزشي نقاط قوت و مثبتي دارد، اما نقاط ضعف و نقص‌هاي آن به‌قدري جدي و مهم است كه به‌طور قطع مي‌توان مدعي شد كتاب فاقد ويژگي‌هاي لازم منبعي براي آموزش فلسفه اسلامي است و تأثيرات منفي آن در آموزش فلسفه از فوايد آن بيشتر است. در اين مقاله، ضمن معرفي اجمالي كتاب مورد نظر و ارائه نقاط مثبت آن، به‌تفصيل، نقص‌ها و ضعف‌هاي آن بررسي شده است.