آزمون تقارن اثر نرخ ارز واقعي بر ارزش افزده بخش ‏كشاورزي در ايران (كاربردي از روش چرخه اي ماركوف)‏

هدف از پژوهش حاضر، آزمون تقارن نرخ ارز واقعي بر ارزش افزوده بخش كشاورزي در ايران است. دوره مورد بررسي مربوط به سالهاي 1353 تا 1394 است. براي اين منظور از الگوي چرخه اي ماركوف استفاده شد. همچنين با استفاده از روش هودريك پرسكات تكانه هاي مثبت( افزايش نرخ ارز واقعي) و تكانه هاي منفي( كاهش نرخ ارز واقعي) به دست آمد. بر اساس يافته هاي پژوهش، افزايش نرخ ارز واقعي در رژيم يك، اثر مثبت و معني داري بر ارزش افزوده بخش كشاورزي داشته است. به نظر مي رسد، اثر نرخ ارز از مسير تقاضا بيش تر از مسير عرضه و افزايش هزينه بوده است. همچنين اثر گذاري نرخ ارز در رژيم صفر از مسير هزينه اي بيش تر بوده به طوري كه موجب كاهش توليد بخش كشاورزي شده است. بر اساس نتايج آزمون والد اثرات تكانه ها نامتقارن و تاييد كننده نتايج الگوي چرخه اي ماركوف است. با توجه به اين كه بر اساس يافته هاي پژوهش، اثرات افزايش و كاهش نرخ ارز واقعي بر توليد بخش كشاورزي نامتقارن است، پيشنهاد مي‌شود، مقام سياست گذار ارزي از سياست هاي خطي بپرهيزد. از آن جا كه اثر نرخ ارز واقعي مورد بررسي است، بايد يك هماهنگي بين سياست هاي پولي و ارزي برقرار شود.