عنوان مقاله :
منطق، پيشمنطق يا زيرمنطق: جستاري در باب پايه تحليل
پديد آورندگان :
شاكري ، محمد امين دانشگاه سوربن نوول - گروه پژوهشي تاريخ نظريههاي زباني
كليدواژه :
پيشمنطق , زيرمنطق , آميختگي , لويبرول , يلمزلف , گلوسمشناسي , ذهنيت , نشانگان
چكيده فارسي :
بحران حاصل از منطقگرايي و نابسندهبودن پيشنهادههاي آن براي پايه تحليل امور يكي از مهمترين دغدغههاي معرفتشناسي، بهخصوص از اوايل قرن بيستم ميلادي به اينسو است. لويبرول با بررسي كاركردهاي ذهني اقوام ابتدايي از زاويهاي جديد، به ضرورتِ قائلشدن به ذهنيتي ديگر در جوار ذهنيت علميمنطقي بهمنظور تحليل بسنده سازوكار متفاوت آن اذهان تأكيد ميكند. او اين ذهنيت را، كه متضمن زيست عرفاني است، پيشمنطقي مينامد. ذهنيت پيشمنطقي، بر خلاف ذهنيت علميمنطقي، نسبت به قانون امتناع تناقض بياعتناست و بر اساس قانون آميختگي عمل ميكند. وي به همزيستي اين دو سنخ متمايز و مستقل اشاره ميكند. يلمزلف با پذيرش پيشنهاده لويبرول، ايدههاي او را در ساحتي معرفتشناختي حول مسئله كلي تحليل ساختارها پي ميگيرد. او با گسترش ابژه بررسي به زبان و نشانگان، به نظام زيرمنطقي كه ممكنكننده منطق و پيشمنطق است نايل ميشود. يلمزلف با بهرهگيري از قانون آميختگي تأكيد ميكند كه تقابل پايهاي در تحليل نظامها (زباني و نشانگاني) تقابل ميان A (جزء) و A + (nonA) (كل) است، نه چنان كه منطقگرايي پيشنهاد ميكند، تقابل ميان A و nonA (تناقض). بر اين اساس، او در نظريه (يا علم) گلوسمشناسي، هنگام تحليل نظامها يا همان مفصلبندي مقولات معطوف به پيوندهاي تقابلي، دستگاه محاسباتي صوري زيرمنطقي را به عنوان بديلي براي منطق (كه در نظريه بسياري چون لوياستروس، ياكوبسون و چامسكي پايه تحليل است) صورتبندي ميكند. خود نظامهاي منطقي به عنوان وضعيتهايي از نظامهاي زيرمنطقي امكان ثبتشدن مييابند. زيرمنطق (و آميختگي) يكي از اركان بديعي است كه يلمزلف از طريق آن در گلوسمشناسي، كه هدفاش تأويل و تحليل انسانجهان بهمثابه متن است، امكانات معرفتشناختي جديدي را ميگشايد. در اين جستار، ما اين دو نظريه را به عنوان پيشنهادهايي بديل براي منطقگرايي مورد بررسي قرار ميدهيم و خطوربطشان را ميسنجيم.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
پژوهشهاي فلسفي- دانشگاه تبريز