پديد آورندگان :
صالح ميرحسني، وحيده دانشگاه پيام نور پاكدشت - گروه روانشناسي , رفيعي پور، امين دانشگاه پيام نور پاكدشت - گروه روانشناسي , گنجه آبادي، زهرا دانشگاه پيام نور پاكدشت
كليدواژه :
خودشناسي , بهشياري , نظم جويي هيجاني , تكانش گري , نظاميان
چكيده فارسي :
اين پژوهش با هدف تعيين نقش واسطه اي خودشناسي و بهشياري در رابطه بين نظم جويي هيجاني و تكانش گري بين نظاميان صورت گرفته است.
روش
طرح پژوهش از نوع كاربردي و با روش توصيفي همبستگي است. جامعه آماري پژوهش را كليه نظاميان مرد يك پادگان نظامي شهر تهران در سال 1398 تشكيل مي دهند كه حجم جامعه آماري برابر 1500 نفر است. حداقل حجم نمونه 200 نفر مي باشد كه با روش نمونه گيري تصادفي منظم از پادگان نيروي دريايي تهران انتخاب شدند و از مقياس هاي خودشناسي انسجامي (قرباني و همكاران، 2008) بهشياري ماس (براون و رايان، 2003)، نظم جويي هيجاني گارنفسكي (گارنفسكي و همكاران، 2001) و تكانش گري بارت (بارت و همكاران، 2004) براي جمع آوري اطلاعات استفاده شد. به منظور توصيف و تحليل داده هاي خام و ترسيم ماتريس همبستگي از نرم افزار SPSS استفاده شد و همچنين جهت تعيين تطابق مدل مفروض با داده هاي مشاهده شده و بررسي فرضيه پژوهش از معادلات ساختاري تحليل مسير و نرم افزار AMOS استفاده شد. در پژوهش حاضر براساس سطح سنجش متغيرها و فرضيه هاي موردنظر، در بخش توصيفي از آماره هاي توصيفي نظير ميانگين، انحراف معيار و نيز جداول توزيع فراواني و نمودار استفاده شد و در بخش استنباطي نيز از روش آماري تحليل مسير براساس تعداد متغيرها استفاده شد.
نتايج
يافته ها نشان دادند در مدل نهايي همه مسيرهاي مستقيم در سطح كم تر از 0.01 معني دار هستند و تعامل خودشناسي با تنظيم هيجانات بيشترين نقش واسطه اي را در كاهش تكانش گري دارد.
چكيده لاتين :
Introduction: The aim of this study was to determine the mediating role of self-knowledge and mindful attention in the relationship between emotion regulation and impulsivity among military personnel.
Method: This is an applied research work which was carried out using the descriptive-correlational method. The statistical population (n ₌ 1500) consisted of all the male military personnel of the Tehran Naval Barracks in 2019. The minimum sample size is 200 people selected through the regular random sampling method from Naval Barracks in Tehran. The data collection instruments included the Cohesive Self-Knowledge Scale (Ghorbani et al., 2008), the Mindful Attention Awareness Scale (Brown & Ryan, 2003), the Garnfsky Emotion Regulation Questionnaire (Garnfsky et al., 2001) and the Bart Impulsivity Scale (Bart et al., 2004). To describe and analyze the raw data and to draw the correlation matrix, SPSS software was used. Also, to determine the conformity of the assumed model with the observed data and to test the research hypothesis, structural equations – path analysis and AMOS software were used. In the present study, based on the measurement level of the variables and hypotheses in question, in the descriptive part, descriptive statistics such as mean, standard deviation as well as frequency distribution tables and graphs were used, and in the inferential part, path analysis based on the number of variables was used.
Results: The findings revealed that, in the final model, all the direct paths are significant at less than 0.01, and the interaction of self-knowledge with regulating emotions has the greatest mediating role in reducing impulsivity.
