عنوان مقاله :
بازكاوي مؤلّفههاي ناتوراليستي با تكيه بر «گذر از تابوها» در رمان زمستان 62
عنوان به زبان ديگر :
A Study of the Elements of Naturalism in the Novel Winter 62 with a Focus on Breaking Taboos
پديد آورندگان :
قربان نژاد زواردهي، بهار دانشگاه مازندران , حسن پورآلاشتي، حسين دانشگاه مازندران , باقري خليلي، علي اكبر دانشگاه مازندران , روحاني، مسعود دانشگاه مازندران
كليدواژه :
اسماعيل فصيح , زمستان 62 , ناتوراليسم , تابو
چكيده فارسي :
ناتوراليسم، مكتبي است كه انسان را بر مبناي تمايلات غريزي او تعريف كرده، اعمال و انديشههاي فرد را متأثر از طبيعت درونياش، ميداند. پيروان اين مكتب با اعتقاد به مسائلي مانند اصالت جبر محيط و سرنوشت، وراثت، زشتي نگاري و... با شيوهاي كاملاً افراطي بر نماياندن امور شهواني، بزهكاريها و فجايع تأكيد دارند. ناتوراليستها با ردّ كمال يابي انسان و اعتقاد به فشار لحظه، هرگونه ارادهي فرد را در رفع يا كنترل نقصانهاي مَنشي، قاطعانه رد ميكنند. آنها معتقدند از سرنوشت تعيينشدهي هر فرد، نتايج كاملاً تعريفشدهاي در زندگياش حاصل ميشود كه شخص، بياراده به سمت آنها هدايت ميشود. اين مقاله با استخراج مصاديق مؤلّفههاي مكتب ناتوراليسم، در رمان زمستان 62 نوشتهي اسماعيل فصيح، به بررسي اين داستان پرداخته كه نتايج تحقيق، به اعتبار بسامد بالاي مؤلّفههايي همچون زشتي نگاري، شرح جزءنگرانهي فجايع، تابوشكني، همسان پنداري انسان با حيوان و ... دلالت بر ناتوراليستي بودن زمستان 62 داشت. همچنين فرضيهي استفادهي متفاوت و هدفمند فصيح از مؤلّفهي «گذر از تابوها و خط قرمزهاي عرفي و اخلاقي» در اين داستان، سبب شد تا مصاديق اين مؤلّفه بهطور ويژه تحليل شود. نتيجه مشخص كرد فصيح در زمستان 62 علاوه بر كاركردهاي مرسوم تابوشكني ازجمله استفاده از مفاهيم تابو بهعنوان ابزارِ نمايش ناهنجاريها و زشتيها به مواردي چون اعتراض به شرايط ناخوشايند و مقررات افراطي، افشاي طينت افراد متظاهر و فرصتطلب، هشدار به تاراج ناموس و برجسته كردن مفاهيمي چون وطنپرستي و نوعدوستي، نيز نظر داشته كه اين كاربردها، به موازات انتقادهاي تند او نسبت به جنگ، در داستان نمود يافتهاند.
چكيده لاتين :
Naturalism is a school that defines human beings based on their instinctive desires and considers their actions and thoughts to stem from their inner nature. The followers of this school believe in the deterministic nature of fate, heredity and environment and thus address the grim side of life. Employing an extremist approach, they represent erotic matters, crimes and catastrophes in their works. Naturalist writers strongly reject the notion of humankind’s perfection and their freewill to fight and control the existent deficiencies. They believe that a person is led towards a determined fate, the results of which have already been fixed. This study aims to trace the elements of naturalism in the novel Winter 62 by Ismail Fasih, which frequently employs such techniques as the grim depiction of life, detailed description of calamities, breaking taboos, the equation of humankind with animals, etc. The results of the study show that Fasih strategically and differently breaks taboos and moral and conventional redlines. Winter 62 uses taboos in order to depict the anomalies and the ugly aspects of life, to protest unfavorable and excessive rules, to expose the real intentions of the hypocrites and the opportunists, and also to highlight such concepts as patriotism and philanthropy, all of which are reflected in the work along with Fasih’s bitter criticisms against war.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه مكتب هاي ادبي-دانشگاه مازندران