توسعۀ مفهومي حق بر سلامت زنان و تحليل آن در سياست‏ گذاري‏ هاي كلان و خرد

در جوامع توسعه‌يافته، حق بر سلامت مفهوم وسيعي يافته و حق دسترسي به آن در ابعاد مختلف بازتعريف مي‌شود. تبيين حق بر سلامت زنان تحت‌تأثير جنسيت و تجربه تغييرات متعدد در طول دوره‏هاي زندگي آنان، واجد اهميت خاص است و نيازمند ايجاد ساختار جديد مبتني بر آگاهي و معرفت دقيق بر نيازها و عوامل مؤثر بر آن است. در انديشه حقوق عمومي، تأمين سلامت همگاني و حفظ بهداشت شهروندان از تكاليف اساسي دولت‏هاست كه مداخله دولت شامل طيف وسيعي از اقدامات در راستاي ارتقاي سطح سلامت از طريق تدوين قوانين و نظارت بر آن‏ها و با هدف اجراي فرايندها و سياست‏هاي كلان اثربخش در اين حوزه مي‏شود. اين پژوهش، كه با هدف شناسايي ابعاد مختلف حق بر سلامت زنان و تكاليف دولت‌ها نگاشته شده است، از نظر نوع كيفي و به لحاظ روش به صورت توصيف و تحليل اسناد مربوطه انجام شده است. حق بر سلامت زنان را در ابعاد متعدد جسمي، معنوي، رواني، اجتماعي، شغلي، زيست‌محيطي و فكري شناسايي و شاخص‌سازي كرده است. يافته‏هاي تحقيق و بررسي اسناد بالا‌دستي و سياست‌گذاري‏هاي كلان حاكي از آن است كه نه‌تنها قوانين موجود فاقد اثر‌بخشي لازم در عمل و اجرا هستند، بلكه از جنبه ماهوي صرفاً به برخي از ابعاد حق بر سلامت زنان توجه شده است. بنابراين تدوين برنامه جامع تقنيني سلامت زنان در همه حوزه‌ها مبتني بر سياست‏هاي كلان تحول‌محور به‌منزله يكي از شاخص‏هاي توسعه‌يافتگي ضرورت دارد.