عنوان مقاله :
توزيع عادلانه قدرت و مناصب سياسي از ديدگاه ارسطو
عنوان به زبان ديگر :
just distribution of offices and rule in Aristotle
پديد آورندگان :
جوزي، مسيب دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين - گروه فلسفه و حكمت اسلامي , ملايوسفي، مجيد دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين - گروه فلسفه و حكمت اسلامي , زاهدي، محمدصادق دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين - گروه فلسفه و حكمت اسلامي
كليدواژه :
ارسطو , عدالت توزيعي , نظام سياسي , فضيلت شايستگي
چكيده فارسي :
دغدغه اصلي ارسطو در اين بحث، مسأله استحقاق و شايستگي در حكومت و تقسيم مناصب آن است بدين منظور او به بررسي نظامهاي سياسي مختلف پرداخته و ايرادات آن نظامها را از اين لحاظ بيان مي كند او ميگويد در امر حكومت و تقسيم مناصب بايد سهم هر كس در حفظ و نگهداري و فراهم آوردن عناصر هستي و سازمان حكومت، معيار قرار گيرد. همچنين او بيان مي كند كه معيار سنجش درستي و نادرستي اين حكومتها فراهم آوردن هر چه بيشتر « نفع مشترك» است. يعني حكومتهايي كه به دنبال نفع فرمانروايان باشند حكومتهايي نادرست و غيرعادلانه و حكومتهايي كه به دنبال نفع افراد جامعه باشند حكومت هايي صحيح و عادلانه اند سپس با اين معيار به تشريح بهترين نظام سياسي ميپردازد و آن را نظامي ميداند كه افراد در آن به تناوب فرمانروا و فرمانبرداري ميشوند چرا كه تنها از اين طريق است كه ميتوانند به فضيلت كامل (عدالت) دست پيدا كنند. ولي نهايتا نتيجه ميگيرد كه اين نظام قابليت اجرايي ندارد بنابراين نظامي تركيبي را معرفي ميكند كه شايستگان در راس هرم قدرت قرار دارند و توده مردم وظيفه نظارت و برگزيدن آن ها از طريق شورا و انجمن نمايندگي برعهده دارند.
چكيده لاتين :
Aristotle's main concern in this discussion is the issue of merit in rule and the division of its offices. For this purpose, he examines different political regimes and expresses the objections of those regimes in this regard. He says the distribution of political offices should be based on everyone's contribution to the preservation and provision of the elements of existence and the organization of rule. He also states that the standard of correct and errant regime is provide as much "common advantage " as possible. That is, regimes that seek the benefit of rulers are errant and unjust regimes, and regimes that seek the benefit of the people of society are correct and just. Then, with this standard, he describes the best political regime. He says that this is the regimes consist in serious human beings are ruling and being ruled with a view to the life in accord with virtue. But in the end he concludes that this regime is not feasible, so he proposes a mixed arrangement in which the best hold the ruling offices while the multitude share in deliberation and judging.
عنوان نشريه :
غرب شناسي بنيادي