عنوان مقاله :
مفهوم نيستي در حكمت دائو و تجلي آن در نقاشي منظره چيني با رويكرد آثار مايوآن
پديد آورندگان :
تقي پور ، شهرام دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه فلسفه هنر , عباسي ، بابك دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - دانشكده الهيات و فلسفه - گروه فلسفه هنر , اسلامي ، شهلا دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات - گروه فلسفه
كليدواژه :
نيستي , تهيگي , مايوآن , دائوئيسم , نگارگري
چكيده فارسي :
اگر واژهي انديشيدن را در معناي كامل آن، يعني فكركردني همراه با پروا و بيم در پيش چشم آوريم، آنگاه ميتوانيم بگوييم هيچ ايدهاي چون نيستي و عدم، جانِ آدمي را انديشناك نكرده است. كمتر نظام فرهنگي و معرفتي است كه در بنياد ساختار معنابخشي خود، در جستوجوي پاسخي براي پرسمانِ (Problem) نيستي نباشد. در آيين دائوئيسم، نيستي به مفهومي بنيادين بدل گشته است. آيين دائو، تأمل در مَغاكِ نيستي را، راهي براي درك هستي ميداند. متفكران دائوئيست همواره در تلاش هستند تا زندگي و هستي را در ارتباط با تهي بودن و نيستي به فهم درآورند؛ در حقيقت در اين آيين، نيستي محملي است براي درنگ هستندگان در مفهوم هستي. انديشههاي دائوئيسم و نيستيانديشي اين انديشهها در طول تاريخ چين توانستهاند در صورتهاي فرهنگي گوناگوني نفوذ كنند. به طور مشخص ردپاي اين انديشه در مكتبهايي از نگارگري چيني وجود دارد و ميتوان طنين تأملات دائوئيستي اين نقاشان را در آثارشان پيدا كرد. هدف ما در اين پژوهش پيگيري نشانههاي نيستيانديشي دائويي در آثار يكي از بزرگترين نقاشان عصر حكومت دودمان سونگِ جنوبي (1279-1127 ميلادي )، يعني مايوآن ( 1225-1160 ميلادي) است. در اين پژوهش 10 اثر از مايوآن به صورت انتخابي برگزيده شده و با استفاده از روشي توصيفيتحليلي مورد بررسي قرار گرفته است. نتايج پژوهش بيانگر اين نكته است كه آموزههاي دائويي دربارهي نيستي در نقاشي دورهي سونگ جنوبي عميقا نفوذ كرده است و در قالب يك سنت هنري شاخص به دورههاي بعدي منتقل شده است. اهداف پژوهش:1 بررسي مفهوم نيستي و تهيگي در آيين دائو و تأثير آن بر نقاشي چيني.2 بررسي مفهوم نيستي يا تهيگي در خلال آثار مايوآن. سؤالات پژوهش:1 مفهوم نيستي دائوئيستي، چه تأثيري بر هنر نقاشي چيني نهاده است؟2 مفهوم نيستي چگونه در آثار مايوآن تجلي پيدا كرده است؟
عنوان نشريه :
مطالعات هنر اسلامي
عنوان نشريه :
مطالعات هنر اسلامي