پديد آورندگان :
ملكي، داود دانشگاه خوارزمي , نوه ابراهيم، عبدالرحيم دانشگاه خوارزمي - دانشكده مديريت , عبدالهي، بيژن دانشگاه خوارزمي - دانشكده مديريت , رضا زين آبادي، حسن دانشگاه خوارزمي - دانشكده مديريت
كليدواژه :
پاسخگويي , اثربخشي , دانشگاه آزاد اسلامي , نظريه داده بنياد
چكيده فارسي :
هدف پژوهش حاضر طراحي الگوي پاسخگويي اثربخش دانشگاه آزاد اسلامي با استفاده از رويكرد كيفي نظريه داده بنياد بود. داده‌هاي اين مطالعه حاصل مصاحبه هاي نيمه ساختاريافته با 25 نفر از مديران ارشد و مياني مشغول در واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي استان تهران بود كه با روش نمونه گيري نظري انتخاب شدند. با استفاده از روش هاي تحليلي اشتراوس و كوربين، داده‌ها در سه سطح كدگذاري باز، محوري و انتخابي تجزيه و تحليل شدند. بعد از مشخص شدن مقوله محوري (پاسخگويي به ذينفعان) و استفاده از آن براي نزديك كردن و تشخيص روابط ساير مقوله هاي اصلي و فرعي، درنهايت، مقوله هاي شناسايي شده در قالب ابعاد شش گانه الگوي اشتراوس و كوربين شامل عوامل علّي (منابع انساني، علمگرايي در دانشگاه، ايجاد انگيزه در دانشگاه، ارزيابي كيفيت دانشگاه، توسعه بر مبناي نيازسنجي، روند آموزش و يادگيري)، مقوله اصلي (پاسخگويي به دانشجويان، بازار كار و جامعه)، عوامل زمينه اي (سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، جهاني و سياست ها و برنامه هاي كلان آموزش عالي)، عوامل مداخله گر (ساختار دانشگاه، تناسب عرضه و تقاضا و امكانات آموزشي و پژوهشي)، راهبردها (جلب مشاركت، تعامل دانشگاه با جامعه، تعاملات برون مرزي و تأمين و تخصيص منابع) و پيامدها (مهارت افزايي، ارتقاي اجتماعي و فرهنگي دانشجويان، ارتقاي كيفي دانشگاه، ارتقاي رضايت ذينفعان بيروني، كاهش فرار نخبگان و ارتقاي كارآفريني) آشكار شدند و سازه هاي مختلف الگوي پاسخگويي اثربخش دانشگاه آزاد اسلامي را تشكيل دادند.
چكيده لاتين :
The purpose of present study was to design an effective accountability model for Islamic Azad University by using qualitative grounded theory. The data of this study were the result of semi-structured interviews with 25 senior administrators in Tehran's Islamic Azad University branches who were selected by theoretical sampling method. Using analytical methods of Strauss and Corbin, data were analyzed at three levels of open, axial and selective coding. After identification of the main component (balanced response to constituencies’ needs) and using it to bring the categories together, expressions and ideas representing the relationships between the main and subcomponents, and finally the revealed components were categorized into following six dimensions of the paradigm model, with the relationships among them: causal conditions (human resources, science oriented of university, creating motivation in university , need assessment and targeted academic development, customer oriented, teaching-learning process, university quality assessment), main component (accountability to students, market and society), environmental conditions (political, economic, socio–cultural, technology- global, macro- policy and macro- planning and higher education environments), intervention factors (university structure, university atmosphere, proportion of quantity of demand with supply, scientific and research infrastructure), strategies (participation, interaction of university with society, international interactions, financing and allocation of financial resources), and outcomes (skill development, empowering students' moral and cultural development, university qualitative development, achieving the true status of the university, external constituencies' satisfaction, decreasing brain drain, and improving entrepreneurship); and different structures formed the effective accountability model in Islamic Azad University.
