عنوان مقاله :
محاكات مناظر اروپايي در نقاشي متأخر صفوي
پديد آورندگان :
آقائي ، عبدالله دانشگاه يزد - دانشكده هنر و معماري - گروه هنر , رحيمي ، حنيف دانشگاه يزد - دانشكده هنر و معماري - گروه هنر
كليدواژه :
نقاشي منظره , نقاشي متأخر صفوي , فلسفه منظره , محاكات , روايت
چكيده فارسي :
از ميانههاي عهد صفوي مناظر اروپايي به انحاء مختلف در تركيببندي نقاشي ايراني به كار گرفته شدند. در اين مقاله با اتخاذ رويكردي هرمنوتيكي بسترِ معرفتشناختي لازم براي پيدايش »منظرهنگاري « بهعنوان ژانري مستقل در نقاشي اروپايي بررسيشده و سپس در پناه اين بحث »چگونگي « دگرديسي اين منظرهها در نقاشي متأخر صفوي »تحليل « و »تفسير « شده است. يافتههاي مقاله حاكي از آن است كه منظرههاي اروپايي در نقاشي آن دوران در حكم »كار جنبي « به صورت منطقهاي در كنار يا پشت روايت اصلي قرار ميگرفتند، از اين رو منظره همچنان همان نقش پيشين خود را به عنوان »زمينه روايت « در نقاشي ايراني ايفا ميكرد. در اين دوران عليرغم اشتياق حاميان و نقاشان نسبت به مناظر اروپايي، كمتر نقاشي منظرهاي باقي مانده است كه كار نقاشان ايراني باشد. پيدايش نقاشي منظره در اروپاي پسارنسانسي مستلزم استقرار شكل خاصي از ديالكتيك خِرَد و ميمسيس بود. در اين ديالكتيك وجه ميمتيكِ منظره نشان از تلاش سوژه در جبرانِ زيباشناختي بيگانگي روزافزون از طبيعت داشت؛ در حالي كه اين پويه (محاكات) در نقاشي ايراني سمتوسويي روايي و مفهومي داشته است و »نگاهِ « نقاش بيش از آنكه متوجه عينيت طبيعت پيشرو باشد، در گرو تَصَوُّرِ »روايت كلامي « است.