عنوان مقاله :
نقش فاعلي شاعردر آفرينش شعر براساس بازخوانيهاي متفاوت ازنظريه فلسفي -هنري ميمسيس
پديد آورندگان :
معيني ، منصوره دانشگاه علوم پزشكي اصفهان - دانشكده مديريت و اطّلاعرساني پزشكي اصفهان - گروه دروس عمومي
كليدواژه :
ميمسيس , نقش فاعلي , آفرينش شعري , افلاطون , ارسطو , نوافلاطونيان
چكيده فارسي :
تقليد به وسيلهي تصوير، رفتار، نمايش و گفتار در فرهنگ برخي از ملل باستان، بيانگر نوعي باور به وحدت يافتن با پديدهها و قداست هستي از رهگذر اين تقليد بود. افلاطون اين واژه را براي طرح نظريهاي ادبي و در جهت مخالفت با هنرهاي تقليدي ، به كار برد. تأثير نظريهي ميمسيس سبب گشته كه در هر دورهاي از تاريخ نقد هنري وادبي اروپا و جهان اسلام ، طرحي از اين نظريه جلوهگر باشد و نگاههاي متفاوت به آن، نظريات جديدي به وجود آورد. در اين نوشتار تلاش شده در يك بررسي تطبيقي از رهگذر مطالعهي كتابخانهاي و شيوهي توصيفي تحليلي، نقش فاعلي هنرمند در آفرينش اثرهنري را بر اساس نظريهي ميمسيس از ديدگاه افلاطون، ارسطو و نو افلاطونيان شرح دهيم. در اين ميان نظرات انديشمنداني همچون دموكريت، سيدني، كالريج، بندتوكروچه، والتر بنيامين، تئودور آدورنو، گادامر، و نيز مطرح گشته و به طور تطبيقي بررسي شدهاند. اين بررسي تطبيقي نشان مي دهد كه نقش فاعلي شاعربراساس نظريه ميمسيس درنظرافلاطون نقشي منفي وبازدارنده از حقيقت است اما فلوطين دربازخواني خودازاين نظريه نه تنها نقش ادراك حاصل از سلوك را درآفرينش هنري بيان كرده بلكه همچون كروچه ادراك شهودي را بدون قدرت تجسم وبيان، شهودهنري ندانسته است. ارسطو نقش فاعلي شاعر راكشف وساخت زواياي طرح آفرينش شعري دانسته كه ازرهگذرميمسيس با نوع نگاه ، ادراك وتركيب وتصرف درپديده ها حاصل مي شود.نقش فاعلي شاعربراساس بازخوانيهاي آدورنووبنيامين ازاين نظريه همانندسازي ويكي شدن با طبيعت ودرنظرگادامر بازشناسي است.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي بينرشتهاي ادبي
عنوان نشريه :
پژوهشهاي بينرشتهاي ادبي