عنوان مقاله :
دلوز-گتاري و پستمدرنيسم: رويكردي انتقادي به سياستِ زيباشناختي
پديد آورندگان :
زماني جمشيدي ، محمدزمان دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
اتيكواستتيك , پستمدرنيسم , نقشۀ شناختي , انقلاب , سرمايهداري
چكيده فارسي :
پرسش پيش روي اين مقاله ساده است: نسبت ميان انديشۀ ژيل دلوز - فليكس گتاري و پستمدرنيسم چيست؟ پستمدرنيسم از اين دو چه بهرهاي برده يا ميتواند ببرد؟ اگر تعريف فردريك جيمسون از پستمدرنيسم بهعنوان منطق فرهنگي سرمايهداري متأخر را بپذيريم، آنگاه آيا دلوزيسم _ به تعبير اسلاوي ژيژك _ يكي از ايدئولوژيهاي سرمايهداري ديجيتاليست؟ و به چه معنا يك ايدئولوژيست؟ كوشش ما در اين مقاله اين است كه نشان دهيم چگونه دلوزيسم (سياست زيباشناختي، سياست شيزوفرنيك، يا همان اتيكواستتيك دلوز و گتاري) با جهان پستمدرنيستي امروز هماهنگ ميشود و خصلت انقلابي خود را از دست ميدهد. در اين مقاله آشنايي قبلي خواننده با دلوز و گتاري را پيشفرض گرفتهايم و توجهمان بيشتر معطوف به نقدها بر دلوز و گتاري و بررسي آنهاست، زيرا در اينجا مجال چنداني براي پرداخت مفصل به آراء آن دو وجود ندارد.