تفكر سيستمي و كاربردهاي آن در مديريت ريسك واحد تجاري مطابق با كوزو

تفكر سيستمي پارادايم يا الگويي كلي است كه بر مبناي برتري كل به جزء، پايه گذاري شده است. در چنين تفكري، رفتار يك سيستم به رفتار مجزاي عناصر آن وابسته نيست، بلكه انعكاسي از چگونگي ارتباط اجزاي آن است. مديريت ريسك واحد تجاري مطابق با كوزو، از هشت مولفه كه داراي ارتباط با يكديگر مي باشند، تشكيل شده است و هر كدام از آنها مي تواند تحت تأثير تفكر سيستمي قرار بگيرد. مزيت تفكر سيستمي اين است كه نه تنها مي تواند هشت مولفه را مورد تحليل قرار دهد، بلكه اين توانايي را ايجاد مي كند تا مدل مديريت ريسك واحد تجاري، در يك سازه تحليلي واحد و نگاهي كل نگرانه مورد ملاحظه قرار گيرد. اهداف اصلي اين مقاله، حمايت از بكارگيري تفكر سيستمي موفق در چارچوب مديريت ريسك واحد تجاري كوزو و همچنين شناسايي فرصت هاي پژوهشي مرتبط با تفكر سيستمي و مديريت ريسك واحد تجاري مي باشد. با توجه به محدوديت هاي موجود در فرايند مديريت ريسك واحد تجاري، رويكرد تفكر سيستمي به آن باعث تسهيل بررسي عدم اطمينان و پيچيدگي هاي سازمان مي شود و تصويري واضح تر نسبت به تهديد هاي سازمان فراهم مي كند.