عنوان مقاله :
نمود كهنالگوها در افسانههاي مردم ايران
پديد آورندگان :
جبري ، سوسن دانشگاه رازي - گروه زبان و ادبيّات فارسي
كليدواژه :
نقد كهنالگويي , خويشكاري , كهن الگوي پيرخرد , قصۀ عاميانه , فرهنگ افسانههاي مردم ايران
چكيده فارسي :
نشان هاي ناخودآگاه جمعي به شكل بازنمودهاي كهن الگويي در آثار ادبي و از جمله اسطوره، قصّه و افسانه پديدارمي شود. پرسش اين است كه چگونه مي توان بازنمودهاي كهن الگويي را در اين متون جستجوكرد. در اينجا به روش يا راهكاري ضابطه مند براي جستجو در متن نيازداريم كه مناسب اين موضوع باشد. براي چنين روشي، نخست بايد شناخت روشني از ماهيت كهن الگوها داشته باشيم، سپس با الهام از ريخت شناسي قصّه، خويشكاري هاي كهن الگو در شخصيت هاي قصّه شناسايي شود. پس از شناخت بازنمودهاي كهن الگويي با تحليل پيشينۀ اساطيري و نمادگرايانه آن ها، بازنمودهاي برجستۀ كهن الگويي آشكارمي شوند. براي مطالعۀ موردي و معرفي اين روش، بازنمود كهن الگوي پيرخرد در 97 قصۀاز افسانه هاي مردم ايران جستجوشد. ابتدا خويشكاري هاي ياريگري، راهنمايي و بخشندگي بازنمود كهن الگوي پيرخرد را در متن جستجو كرديم. يافته ها نشان مي دهند كه؛ اين خويشكاري ها در شخصيت هاي قصّه با فراواني؛ سيمرغ 41، اسب 30، ديو 9، پري 4، آهو 2، پيرزن 2، شير 2، سگ 2، پرندۀ پير 1، پرندۀ طلايي 1، عقاب 1، كلاغ 1، مار 1، مرغ سخنگو 1، مرغ شكر 1 و مورچه 2 مورد ديده مي شوند. حال، مي توان به تحليل اين موضوع پرداخت كه كدام شخصيت ها مي توانند بازنمود كهن الگوي پيرخرد باشند. پاسخ، آن كه؛ شخصيت هايي كه در كلّ قصّه، صرفاً خويشكاري ياريگري، راهنمايي (رازآموزي) و بخشندگي دارند و همراه عنصر جادويي فراخوانندۀ ياريگر ديده مي شوند. بنابراين، از ميان بازنمودهاي كهن الگويي پيرخرد، بيشترين بسامد نمونه ها از آنِ سيمرغ، اسب، ديو و پري است كه هم از ارزش هاي اساطيري و نمادگرايانه برخوردارند و هم با عنصر جادويي همراه هستند و مي توان گفت در نتيجه؛ اين شخصيت ها نمود كهن الگوي پيرخرد هستند.
عنوان نشريه :
كاوش نامه زبان و ادبيات فارسي
عنوان نشريه :
كاوش نامه زبان و ادبيات فارسي