عنوان مقاله :
آموزههاي سلوك در مثنوي مولوي و بازتاب آنها در مثنويهاي سلطانولد
پديد آورندگان :
واثقي خواندابي ، داود دانشگاه يزد , ملك ثابت ، مهدي دانشگاه يزد , كهدويي ، محمد كاظم دانشگاه يزد
كليدواژه :
مولوي , سلطانولد , مثنوي معنوي , مثنوي هاي سلطانولد , آموزههاي سلوك
چكيده فارسي :
مولانا جلالالدّين از عرفاي شهير جهان اسلام است كه تلاطم امواج تعليماتش سراسر جهان را فرا گرفته است؛ مثنوي معنوي او مجموعهاي است مشحون از تعاليم و آموزههاي بيبديل كه بشر را به سعادت حقيقي رهنمون ميسازد. سلطانولد به عنوان فرزند و مريد مولانا از درياي معارف پدر سيراب گشته و با تجربيات و مكاشفات جديدي كه در عرصۀ عرفان دارد، به آنها تبلوري خاص بخشيده است. نگارندگان در اين جستار آموزههاي سلوك را در مثنوي مولوي بررسي ميكنند و ميزان بازتاب آنها را در مثنوي هاي سلطانولد آشكار ميسازند. نتيجۀ پژوهش ما را به اين حقيقت رهنمون ميكند كه بسياري از آموزههاي عرفاني موجود در مثنوي معنوي در اين مثنويها بازتاب يافته و سلطانولد در مباحثي مانند رياضت، جوع، چلهنشيني و ذكر از انديشۀ مولانا تأثير پذيرفته است. مولانا و به تبع او سلطانولد راه رستگاري را در رياضت و جهاد اكبر ميدانند و به سالكان توصيه ميكنند كه سخرۀ نفس امّاره نشوند و در سايۀ عنايت انسان كامل آن را مهار كنند؛ علاوه بر اين، عارف بلخي و مريدش سلطانولد جوع را متعلق به خاصان حق و اين موهبت الهي را موجب شكوفايي قابليت هاي معنوي انسان دانستهاند. در انديشۀ مولانا و به تأسي از او سلطانولد خلوت و عزلت امري ضروري نيست و مصاحبت با انسان كامل بسي برتر از آن است؛ اين دو مرشد طريقۀ مولويه ذكر خدا را زدايندۀ اوهام از خاطر مريدان ميدانند و مراتب ذاكران را متفاوت ميشمارند.
عنوان نشريه :
مطالعات ايراني
عنوان نشريه :
مطالعات ايراني