تحليل جامعه شناختي وقوع رابطۀ فرازناشويي: ارائۀ يك نظريۀ زمينه اي

خانواده به عنوان يكي از مهمترين نهادهاي جامعه، نقش مهمي در انسجام اجتماعي دارد؛ از اين رو، هر گونه تغيير و دگرگوني در روابط اجتماعي، اقتصادي، عاطفي و جنسي ميان زوجين مي تواند نهاد خانواده را متأثر سازد. يكي از مهمترين اين تغييرات و دگرگوني ‌ها كه چارچوب خانواده را متزلزل مي‌سازد و آن را رو به اضمحلال مي‌برد، رابطۀ فرازناشويي است. روابط فرازناشويي به معناي نقض تعهد و اعتماد در رابطۀ زناشويي است كه ابعاد و وجوه متعددي دارد و از آن جايي كه بنيان خانواده را تهديد مي كند؛ بررسي آن از اهميت ويژه‌ اي برخوردار است. به اين ترتيب، مطالعۀ حاضر با رويكرد كيفي مبتني بر نظريۀ زمينه‌اي و تكنيك مصاحبه‌هاي نيمه‌ساختار يافته و مسئله‌محور، به بررسي و شناخت فرآيند ‌بروز رابطۀ فرازناشويي پرداخته است. نتايج اين تحقيق نشان داد كه گسست پيوندهاي درون خانوادگي، جذابيت تجربۀ عشق مدرن، اضمحلال هنجار‌هاي سنتي، دريافت منع و اجبار در اعمال روزمره از سوي خانواده، دريافت آزادي عمل از سوي خانواده، سوء رفتار همسر، تحرك اجتماعي و تغيير معيارها در طي زمان و از بين رفتن تابوي پيشنهاد رابطۀ فرازناشويي از سوي مردان به زنان متأهل، از شرايط علي در ‌بروز پديدۀ تمايل به تجربۀ عشق است. زنان و مردان درگير در رابطۀ مذكور در مقابل اين پديده راهبرد برقراري رابطه فرازناشويي را در پيش مي گيرند، پيامد‌هاي اين راهبرد‌ها نيز، ناظر بر علني سازي و جدايي و پنهان سازي و تداوم زندگي زناشويي است.