تحليل اثر مديريت دانش و جهت‌گيري بازار بر عملكرد بازار با نقش ميانجي نوآوري باز (نمونه پژوهش: بانك تجارت)

از مهم‌ترين مفاهيم هر سازماني در هر بخش و اندازه‌اي عملكرد بازار مي‌باشد كه نقش مهمي در موفقيت سازمان دارد. اندازه‌گيري عملكرد باعث ارزيابي اجراي راهبردها مي‌گردد و در صورت فقدان آن، تصميم‌گيرندگان نمي‌توانند از دستيابي به اهدافشان اطمينان حاصل نمايند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير مديريت دانش و جهت‌گيري بازار بر عملكرد بازار با ميانجي‌گري نوآوري باز انجام شد. تحقيق حاضر از نظر هدف از نوع تحقيقات كاربردي، شيوه گردآوري داده ها توصيفي از نوع همبستگي و از لحاظ زماني، مقطعي مي باشد. جامعه آماري تحقيق حاضر، شامل كارمندان، كارشناسان و مديران بانك تجارت منطقه 5 در شهر تهران بود كه با مراجعه به جدول مورگان حجم نمونه 242 نفر در نظر گرفته شد و به روش نمونه‌گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. جهت جمع‌آوري اطلاعات از پرسشنامه هاي مديريت دانش (لاوسون، 2003)، جهت‌گيري بازار نارور و اسالتر (1990)، نوآوري باز روتر و همكاران (2018) و عملكرد بازار ريمان، اسچيلك و توماس (2010) استفاده گرديد. روش تجزيه و تحليل داده ها در بخش توصيفي از ميانگين، انحراف معيار، چولگي و كشيدگي و در بخش استنباطي مدل يابي معادلات ساختاري به‌كارگرفته شد و با استفاده از نرم افزارهاي SPSS 23  و Lisrel 8.8  مورد تحليل قرار گرفت. نتايج پژوهش نشان دادند كه متغيرهاي مديريت دانش (با ضريب مسير 37/0)، جهت‌گيري بازار (با ضريب مسير 41/0) و نوآوري باز (با ضريب مسير 32/0) بر عملكرد بازار اثر مستقيم مثبت و معنادار دارند؛ همچنين مديريت دانش و جهت‌گيري بازار علاوه بر تأثير مستقيم، از طريق نوآوري باز بر عملكرد بازار اثر غيرمستقيم و معنادار نيز دارند كه با توجه به ميزان به‌دست‌آمده براي آماره VAF مشاهده گرديد كه 2/23 درصد تأثير مديريت دانش بر عملكرد بازار و 7/33 درصد تأثير جهت‌گيري بازار بر عملكرد بازار از طريق نوآوري باز مي‌تواند تبيين گردد. با توجه به تأثير مثبت مديريت دانش بر عملكرد بازار، اگر بانك‌ها صلاحيت لازم در توسعه دانش را نداشته باشند، مزيت رقابتي مبتني بر دانش را كسب نمي‌كنند. همچنين با توجه به اهميت جهت‌گيري بازار در دستيابي به عملكرد بازار بيشتر، بايد رقابت‌پذيري در بازار افزايش يابد. فهم بازار در جهت شناخت ديدگاه مشتريان مي‌تواند در افزايش عملكرد بازار نقش داشته باشد. بانك‌ها بايد روش‌هاي مناسبي را جهت حفظ مشتريان كليدي خود به‌كارگيرند تا رضايت آن‌ها افزايش يابد.