عنوان مقاله :
بررسي رابطه و نقش پيشبينيكننده عوامل محيطي بر مشاركت كودكان داراي اختلال طيف فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك: يك مطالعه اوليه
پديد آورندگان :
غريب ، مسعود دانشگاه علومپزشكي مازندران - مركز تحقيقات ارتوپدي , شايسته آذر ، مسعود دانشگاه علومپزشكي مازندران - مركز تحقيقات ارتوپدي , وامقي ، روشنك دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي - مركز تحقيقات توانبخشي اعصاب اطفال , حسيني ، سيد علي دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي - مركز تحقيقات توانبخشي اعصاب اطفال , نوبخت ، زهرا دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي - مركز تحقيقات توانبخشي اعصاب اطفال , دالوندي ، حميد دانشگاه علومپزشكي تهران - دانشكده توانبخشي - گروه آموزشي كاردرماني
كليدواژه :
كودك , فلج مغزي , مشاركت , عوامل محيطي , نگرش
چكيده فارسي :
اهداف: اختلال طيف فلج مغزي، شايعترين ناتواني حركتي دوران كودكي و يك وضعيت رشدي عصبي است كه در مراحل اوليه زندگي شروع شده و در تمام طول زندگي ادامه دارد. علاوه بر مشكلات حركتي كه بر ميزان مشاركت كودك داراي اختلال طيف فلج مغزي تأثيرگذار است، محيط نيز ميتواند ميزان اين مشاركت را كاهش يا افزايش دهد. هدف اين مطالعه بررسي رابطه و نقش پيشبينيكننده عوامل محيطي بر ميزان مشاركت كودكان داراي اختلال طيف فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك بود. روش بررسي: در اين پژوهش مقطعي، جامعه مورد مطالعه كودكان داراي اختلال طيف فلج مغزي و والدين آنان بودند كه از ميان آنها، 116 كودك دايپلژي اسپاستيك و والدين آنها به روش نمونهگيري در دسترس در سالهاي 1396-1397 در كلينيكهاي كاردرماني استانهاي تهران، مازندران و البرز انتخاب شدند. از والدين خواسته شد پرسشنامه اروپايي محيط كودك و پرسشنامه عادات زندگي كه به ترتيب به منظور سنجش عوامل محيطي و مشاركت كودكشان بود را تكميل كنند. از سيستم طبقهبندي عملكرد حركتي درشت براي سطحبندي عملكرد حركتي درشت و توانايي راه رفتن و از مقياس سطحشناختي اسپاركل، براي تخمين سطح هوشي استفاده شد. از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون خطي نرمافزار SPSS نسخه 22 به منظور تحليل نتايج استفاده شد. يافتهها: 23.3 درصد از اين كودكان در سطح يك، 6. 27 درصد در سطح دو، 9. 31 در سطح سه و 2. 17 درصد در سطح چهار سيستم طبقهبندي حركات درشت قرار داشتند. 7. 89 درصد كودكان داراي سطح هوشي بالاي 75 و 3. 85 درصد اين كودكان فاقد تشنج بودند. تمامي بخشها و خردهمقياسهاي عوامل محيطي با مشاركت، همبستگي معناداري داشتند (01 .0 P). بخش محيط فيزيكي داراي بالاترين همبستگي با مشاركت بود (01 .0 r=0.811 ، P). در مدل رگرسيوني خطي، بخش محيط فيزيكي (01. 0 B=0.475 ، P) و نگرش (05. 0 B=0.285 ، P) در پيشبيني مشاركت نقش داشتند (71. 0=R2). نتيجهگيري: محيط فيزيكي علاوه بر همبستگي خوب با مشاركت اجتماعي در كودكان داراي اختلال طيف فلج مغزي دايپلژي اسپاستيك به همراه نگرش، جزو عوامل پيشبينيكننده ميزان مشاركت نيز هستند؛ بنابراين با انجام تطابقات محيطي در خانه، جامعه، مدرسه و خصوصاً حمل و نقل ميتوان بر ميزان مشاركت كودكان دايپلژي اسپاستيك افزود.
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي