عنوان مقاله :
بررسي تأثير وضعيت استخدام و نوع شغل بر استرس شغلي و سلامت عمومي شاغلين داراي معلوليت جسمي حركتي در مراكز حرفهآموزي تحت پوشش بهزيستي شهر تهران : مطالعه مقطعي
پديد آورندگان :
قانع عزآبادي ، سعيد دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه مهندسي بهداشت حرفهاي , نظام آبادي فراهاني ، ليلا دانشگاه علوم پزشكي تهران - مركز تحقيقات چشم - بيمارستان چشمپزشكي فارابي , عبدي ، كيانوش دانشگاه علوم توانبخشي و سلامت اجتماعي - گروه مديريت توانبخشي , سعادت ، مارال دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه مهندسي بهداشت حرفهاي , ذاكريان ، ابوالفضل دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه مهندسي بهداشت حرفهاي
كليدواژه :
معلوليت جسمي حركتي , وضعيت استخدام , نوع شغل , سلامت عمومي , استرس شغلي
چكيده فارسي :
هدف: افراد داراي معلوليت از نظر استرس، سلامت و شاخصهاي جمعيتشناختي اجتماعي، در مقايسه با افراد عادي، در وضعيت بدتري به سر ميبرند. دانش كمي در رابطه با چگونگي تأثير وضعيت استخدام و نوع شغل بر اين شرايط وجود دارد، بهويژه در مورد شاغلين داراي معلوليت جسمي حركتي. مطالعات معدودي به بررسي تأثير بالقوه وضعيت استخدام و نوع شغل بر سلامت عمومي و استرس شغلي شاغلين داراي معلوليت جسمي حركتي پرداختهاند. اين مطالعه به بررسي نقش وضعيت استخدام و نوع شغل و عوامل جمعيتشناختي در پيشبيني سلامت عمومي پرداخته و نيز روابط بين استرس شغلي و سلامت عمومي با توجه به عوامل جمعيتشناختي در ميان افراد داراي معلوليت جسمي حركتي شاغل در مراكز حرفهآموزي متعلق به بهزيستي شهر تهران را مورد ارزيابي قرار داده است. روش بررسي: پژوهش از نوع توصيفي تحليلي بوده و دادهها به شكل مقطعي گردآوري شدند. اين مطالعه روي 273 نفر از افراد داراي معلوليت جسمي حركتي شاغل در كارگاههاي توليدي مراكز توانبخشي شغلي تهران كه به شيوه نمونهگيري در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوري دادهها شامل پرسشنامه محققساخته جمعيتشناختي، شاخص استرس شغلي بلكيك (1991) و پرسشنامه سلامت عمومي 28سؤالي گلدبرگ (1979) بود. تجزيه و تحليل دادهها به وسيله نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهاي تي مستقل و آناليز واريانس يكطرفه و رگرسيون خطي چندمتغيره انجام شد. يافتهها: ميانگين (انحراف معيار) سني شاغلين داراي معلوليت جسمي حركتي شركتكننده در مطالعه 33/65 (3/763) بود. اكثر آنها در محدوده سني 30 تا 39 سال (55/2 درصد) بودند. از ميان نمونههاي مورد مطالعه مردها، 60/4 درصد مرد، 60/4 درصد متأهل، 67 درصد استخدام پارهوقت و 30 درصد در كارهاي توليدي بودند. ارتباط بين سلامت عمومي و استرس شغلي با جنسيت و وضعيت تأهل معنادار بود (0/005 P). زنان و افراد متأهل استرس شغلي بيشتري داشتند. به علاوه، بين استرس شغلي و سلامت عمومي شاغلين داراي معلوليت با وضعيت استخدام آنها نيز ارتباط معناداري وجود داشت (0/005 P). شاغلين پارهوقت در مقايسه با سايرين، با شرايط فيزيكي استرسزا و حوادث بيشتري در محل كار مواجه بودند كه منجر به استرس شغلي بالاتري در آنها ميشد. به علاوه افراد داراي معلوليت شاغل در امور هنري، فشار زماني، مشكلات و موقعيتهاي تصميمگيري بيشتري داشتند و درنتيجه، استرس شغلي بيشتري را تجربه ميكردند. به منظور شناسايي متغيرهاي پيشبينيكننده سلامت عمومي ضمن تعديل اثر متغيرهاي جمعيتشناختي، از آناليز رگرسيون خطي چندمتغيره روي دادهها استفاده شد. سن اثر مستقيم معناداري بر افزايش علائم جسماني داشت (0/ β=16). زنان داراي معلوليت در مقايسه با مردان، علائم جسماني بيشتري داشتند (1/ β=97). به علاوه، استخدام پارهوقت مستقيماً با علائم جسماني و افسردگي مرتبط بود (1/51 و 1/ β=26). كارهاي توليدي به طور معناداري با افزايش علائم جسماني، اضطراب، بيخوابي و افسردگي ارتباط داشتند (به ترتيب، 1/95 و 1/53 ،1/ β=28). بنابراين، زن بودن، اشتغال به صورت پارهوقت و كار در امور توليدي، پيشبينيكنندههاي معنادار علائم جسماني و افسردگي در شاغلين داراي معلوليت جسمي حركتي بودند. به علاوه، شرايط فيزيكي محيط كار، مشكلات و موقعيتهاي تصميمگيري در محل كار، با علائم جسماني ارتباطي مستقيم داشتند (به ترتيب، 0/14 و 0/13 ،0/ β=7). به طور كلي، 49 درصد از واريانس علائم جسماني (بهترين تناسب مدل) را ميتوان از طريق متغيرهاي مستقل تبيين كرد. نتيجهگيري: وضعيت استخدام و نوع شغل به طور معناداري با استرس شغلي مرتبط هستند كه به نوبه خود، منجر به تفاوت در وضعيت سلامت عمومي افراد شاغل داراي معلوليت جسمي حركتي ميشود. با توجه به بيشتر بودن علائم جسماني و افسردگي در شاغلين پارهوقت، به نظر ميرسد ميتوان با تبديل وضعيت استخدام اين افراد به تماموقت، بار استرسي وارد بر آنها را كمتر كرد و به تبع آن، سلامت آنها را بهبود بخشيد. به علاوه، زنان و افراد متأهل، استرس شغلي بيشتري را تجربه ميكنند و علائم جسماني در آنها بيشتر است. اين امر نشاندهنده لزوم ايجاد تطابق بين بار كاري ذهني و فيزيكي وارد بر اين افراد و توانمنديهاي آنهاست. شناسايي اين نوع ريسكفاكتورها و فهم نحوه ارتباط اين عوامل، متخصصين ارگونومي و توانبخشي شغلي را قادر ميكند تا با بهكارگيري اصول مربوطه از طريق طراحي مداخلات مناسب، اقدام به اصلاح شرايط محيط كار اين گروه خاص و نيز بهينهسازي سلامت و بهزيستي آنها كنند.
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي
عنوان نشريه :
آرشيو توانبخشي