عنوان مقاله :
گونههاي بيان اولويت اخلاقي در روايات
پديد آورندگان :
حق شناس، حميد رضا جامعه الزهرا(سلام الله عليها) - گروه اخلاق تدوين متون درسي، قم، ايران , غنوي، امير پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي - گروه اخلاق، قم، ايران , فلاح، محمد جواد دانشگاه معارف - گروه اخلاق، قم، ايران
كليدواژه :
اخلاق نقلي , اولويت اخلاقي , گونههاي بيان اولويت اخلاقي , تعارض اخلاقي , رأس الاسلام , كمال الدين
چكيده فارسي :
اعمال و رفتار بهلحاظ اخلاقي در يك سطح نيستند و فهم اولويت آنها در مواردي چون تعارضهاي اخلاقي اهميت ويژهاي دارد؛ براي دستيابي به اين اولويت، بيانات ديني با ذكر «خاستگاهها»، «كليدها»، «قلّهها» و «رأس» در ترسيم ارزشهاي برتر به ما كمك كردهاند؛ ، اما بررسي مصاديق هريك از آنها ما را با اين پرسش مواجه ميكند كه چگونه بين اين تعابير به ظاهر ناسازگار در هريك از موارد ذكر شده، انسجام برقرار كنيم؟ براي پاسخ به اين پرسش، از روش توصيفي۔تحليلي بهره گرفتهايم و پس از بيان مصاديق هريك از اين گونهها در روايات، بين اين مصاديق به ظاهر ناهمگون با استفاده از توضيحات خود اين روايات، روايات ديگر و تحليل عقلي، ارتباط برقرار كردهايم؛ در كليدها، نمونههاي ذكر شده هر يك از جهتي براي تعقل و حركت اهميت دارند، مصاديق ذكر شده براي خاستگاهها نيز هر يك از منظري ريشه ديگر گزارههاي اخلاقي بهحساب ميآيند، همچنين در «قلّهها» و «رأس» نيز براي نفي ناسازگاري ظاهري، ميتوان از حيثيتها و جهتهاي مختلف استفاده كرد و در مجموع بررسي دادههاي هر يك از بيانات ذكر شده، نشاندهنده آن است كه ميتوان با تبيين جهت و مراد روايات از اولويت، بين اين مصاديقِ به ظاهرْ ناهمگونْ انسجام برقرار كرد.
چكيده لاتين :
Actions are not ethically equal, and it is particularly important to understand priorities among them in cases such as moral dilemmas. To find such priorities, it is helpful to consult religious statements in which “origins, ” “keys, ” “peaks, ” and “heads” of superior values are introduced. When we examine their instances, however, we face the question of how to reconcile these apparently inconsistent statements. To answer the question, we have deployed the descriptive-analytic method, and after the introduction of their instances in hadiths, we have reconciled these seemingly inconsistent instances by drawing upon explications within these or other hadiths, as well as rational analyses. As to “keys, ” each instance is in some respect significant for reasoning and action; instances of “origins” count as roots of other moral propositions from different perspectives; and as to “peaks” and “heads, ” the inconsistency can be interpreted away by considering different aspects. In general, it turns out that a reconciliation can be made among these apparently inconsistent instances by elaborating different aspects considered by them.
عنوان نشريه :
اخلاق پژوهي